تئوری بیگ بنگ: 10 موردی که در مورد استوارت بلوم هیچ معنایی ندارد

چه فیلمی را ببینید؟
 

استوارت بلوم ، صاحب فروشگاه کتاب های مصور The Big Bang Theory ، در طول نمایش اختلافات زیادی دارد.





در حالی که استوارت بلوم هرگز در شخصیت اصلی نبود نظریه بیگ بنگ ، او در هر فصل با شروع فصل دو ظاهر شد. او از نقش بازیگر به نقش تکراری رفت و برگشت می کرد ، اما همیشه به عنوان دوستی که واقعاً با گروه اصلی نزدیک نبود اما آرزو داشت ، در پس زمینه باشد.






استوارت شخص پشتیبان رویدادها بود ، شخصی که گروه می توانست در صورت نیاز به چیزی اعتماد کند و صاحب آگاه فروشگاه کتاب های مصور.



مرتبط: تئوری بیگ بنگ: 10 دلیل این باند و استوارت دوستان واقعی نیستند

او از نظر اجتماعی ناجور بود ، ناامید از عشق ، و همیشه به ظاهر خوش شانس بود. در حالی که برخی از جنبه های شخصیتی وی و کارهایی که انجام داد قابل توضیح بود ، اما برخی دیگر ، نه چندان.






10او قادر بود فروشگاه کمیک بوک را باز نگه دارد

به نظر می رسد که بیشتر افراد برای گشتن ، ایستادن و خواندن کمیک ، یا ورق زدن در جستجوی یافتن یافتن موارد نادر ، به فروشگاه کتاب های طنز می روند. به نظر می رسد بیشتر طرفداران کتاب های کمیک به جای خرید ، به گشت و گذار و ملاقات با سایر افراد همفکر ، یا کسانی که می توانند در مورد موضوعاتی مانند بهترین بتمن ، بحث کنند ، می پردازند.



تاریخ انتشار legend of zelda breath of the wild 2

بنابراین ، جای تعجب نیست که استوارت همیشه مشکلات مالی داشته است. اما چیزی که منطقی نیست این است که چگونه او توانست فروشگاه را برای مدت طولانی باز نگه دارد. اگر اوضاع خیلی بد بود ، چگونه او اجاره می کرد و می توانست قبض ها را پرداخت کند؟






9عدم اعتماد به نفس شدید او

استوارت دیپلم دارد ، صاحب مشاغل شخصی خود است ، در مکان های مرتفع ارتباطی دارد و دانش مسخره ای درباره کمیک ها و امتیازات فیلم مانند جنگ ستارگان و پیاده روی ستاره ای . پس چرا او همیشه اینقدر به خودش فکر می کند؟



استوارت فقط اعتماد به نفس ندارد ، او کاری نمی کند جز این که دائماً خودش را بکوبد و از همه چیزهای منفی زندگی اش بگوید. او بسیار به دنبال او است و اگر می خواست اعتماد به نفس ایجاد کند ، ممکن است شاهد تغییر اوضاع برای او باشد.

8او از پنی بیرون پرسید ... دو بار!

وقتی نوبت به استوارت می رسد ، دیگر جای سوال نیست که او تنها ، افسرده و فاقد اعتماد به نفس است. بنابراین گیج کننده است که با توجه به همه این واقعیت ها ، او مشکلی نداشت که وقتی پنی برای اولین بار در این برنامه ظاهر شد ، از پنی بخواهد بیرون برود. نه یک بار ، بلکه دو بار!

مرتبط: تئوری بیگ بنگ: 10 اشتباه بزرگ استوارت (که می توانیم از آنها بیاموزیم)

اولین بار ، او هنوز نمی دانست که لئونارد به پنی احساس می کند و جرات پیدا کرد تا از بازیگر زن کاملاً جدید شهر خواستگاری کند. او در حالی که استوارت و شلدون در مورد بتمن مشاجره می کردند با او بیرون رفت حتی اگر قرار ملاقات وحشتناکی با خوابیدن روی کاناپه به پایان رسید. بار دوم ، او و پنی در حقیقت بوسیدند ، اما مشخص شد که او فقط در تلاش است تا از لئونارد عبور کند و او را حسادت کند ، هنگامی که او به طور تصادفی استوارت را به نام او صدا زد.

7ارتباطات هالیوود او

در بسیاری از موارد ، استوارت نشان داده می شود که مردی کاملاً متصل است. او با Wil Wheaton دوست است ، و اغلب با دوست همسایه گروه برای رقابت در مسابقات و بازی های مختلف جفت می شود.

در یک قسمت دیگر ، مشخص شد که دایی او متخصص پوست استن لی است و او حتی آدرس خانه این نماد را نیز دارد که به پنی می دهد. استوارت همچنین در یک برهه از زمان اطلاعات تماس لئونارد آدام وست را می دهد تا بتواند نماد کتاب کمیک را متقاعد کند تا به جشن تولد شلدون بیاید. چرا استوارت با توجه به این ارتباطات با افراد مشهور ، که بسیاری از آنها به عنوان کامو در نمایش ظاهر می شدند ، موفقیت چندانی کسب نکرده است؟

6او با امی بیرون رفت

اگر استوارت خیلی دوست داشت با بچه ها دوست شود ، چرا به طور مداوم به دنبال دوست دختران آنها می رفت؟ او نه تنها پس از قرار ملاقات با پنی همچنان مشعل نگه داشت ، حتی می دانست که احساسات شدیدی بین او و لئونارد وجود دارد ، بلکه او یک بار نیز با ایمی بیرون رفت.

مرتبط: تئوری بیگ بنگ: 10 کار بدی که باند برای استوارت انجام داد

آیا سومین فیلم شرلوک هلمز ساخته خواهد شد؟

قبل از اینکه امی و شلدون به طور رسمی رابطه خود را مشخص کنند ، استوارت از امی خواست که او خارج شود و او موافقت کرد و سعی کرد از شلدون عبور کند. این باعث شد که یک شلدون حسود ظاهر شود و با دوست دختر دیرینه اش کارها را رسمی کند.

5شانس وحشتناک او

استوارت چیزی فراتر از علاقه به پسر خوش شانس شما بود. او دائماً از امور مالی ، سلامتی ، زندگی عاشقانه ، کمبود دوستان و موارد دیگر شکایت داشت. او همیشه شکسته و ظاهراً در بدخلقی زندگی می کرد. اما بدشانسی اغلب به قلمرو بیمارگونه می رفت.

به عنوان مثال ، در یک قسمت ، استوارت به شلدون فهماند که روانپزشک وی خودکشی کرده و استوارت را در یادداشتی که پشت سر گذاشت مقصر دانست!

4او اجازه داد گروه از او استفاده کنند

بدیهی است که گروه اصلی اغلب از استوارت استفاده می کردند. آنها از او برای اتصالاتش ، برای فروشگاه طنزهایش یا به عنوان چرخ پنجم در صورت لزوم استفاده می کردند. پس از ازدواج هاوارد ، آنها کاملاً آشکارا استوارت را راه دادند اما فقط به عنوان جایگزینی برای هوارد.

در حقیقت ، شلدون حتی تا حدی پیش رفت که استوارت را 'ولوویتس جعلی' خواند. استوارت برای دوستی بسیار ناامید بود ، و حتی برای زندگی در کنار راج و بعداً در کنار هاوارد ، برنادت و بچه ها اهمیتی نمی داد.

3رابطه او با خانم ولوویتز

پس از آتش سوزی فروشگاه کمیک بوک ها را بیرون کشید و هوارد به استوارت کار مراقبت از مادر آسیب دیده خود را داد ، استوارت با این زن رابطه نزدیک برقرار کرد. در واقع آنقدر نزدیک که هوارد را حسادت می کرد.

سپس ، وقتی استوارت فهمید پول بیمه هزینه های بازگشایی مغازه را تأمین نمی کند ، خانم ولوویتس خمیر و حتی برخی از وسایل خانه را از لانه خانه به او داد. این یک رابطه عجیب بود ، به خصوص با توجه به اینکه چقدر خانم ولوویتز از قبل با پسر خودش نزدیک بود.

دوزندگی با هاوارد و برنادت

استوارت پس از درگذشت خانم ولوویتز مدتی با زوج متاهل زندگی کرد که این چندان منطقی نبود. به خصوص که او تنبل شده بود و کارهای زیادی برای کمک به خانه انجام نمی داد ، به طوری که برنادت مجبور شد استوارت و هوارد را پس از سیری کافی تمیز کند.

یک بار برنادت و هوارد سعی کردند به آرامی به استوارت پیشنهاد کنند که او را ترک کند ، اما پس از فهمیدن این که روز تولد او است ، آنها جوجه خود را از دست دادند. با این وجود ، حتی استوارت نیز باید فهمیده بود که استقبال خود را بیش از حد کرده است. پس از سرانجام رفتن ، او دوباره به زندگی با آنها بازگشت ، اما حداقل آن زمان ، او یک هدف داشت: کمک به بچه ها.

1برای مدت طولانی مجرد

مطمئناً ، استوارت از نظر اجتماعی ناجور ، افسرده و غالباً ابراز احساس ترحم می کرد. اما او همچنین دانش زیادی در مورد کتابهای طنز و سایر مطالب علمی تخیلی داشت ، چیزی که بسیاری از دختران که وارد فروشگاه می شدند از آن قدردانی می کردند.

در حقیقت ، دنیس هنگامی که دانش گسترده خود را در مورد حق امتیاز جنگ ستارگان در عروسی شلدون و ایمی نشان داد ، جذب استوارت شد. چرا اینقدر طول کشید تا یک زن ببیند چه چیزی دارد و به او علاقه نشان می دهد ، خصوصاً اینکه قبلاً بارها از دختران بیرون خواسته بود؟