روابط آناتومی گری به عنوان آهنگ های تیلور سوئیفت

چه فیلمی را ببینید؟
 

آهنگ‌های تیلور سوئیفت، شادی و دلشکستگی زوج‌های Grey's Anatomy، از درک و مردیت گرفته تا اوون و کریستینا را به تصویر می‌کشد.





هیچ کس مانند تیلور سوئیفت عاشقانه را تجسم نمی کند، و موسیقی او منبعی جامع از اشعار است که همه نوع روابط را کاملاً توصیف می کند. موسیقی سوئیفت، از دلتنگی برای کسی تازه تا جدا شدن، از شادی تا دلشکستگی، جزئیات اوج و فرود عاشق شدن را شرح می دهد.






مرتبط: روابط ریوردیل به عنوان آهنگ های تیلور سوئیفت



آناتومی گری برخی از نمادین ترین روابطی است که تا به حال در تلویزیون به تصویر کشیده شده است و مردیث و درک در خط مقدم همه این روابط هستند. در برنامه‌ای که بینندگان به ناچار گرفتار این روابط عاشقانه می‌شوند و در نهایت به دنبال آن‌ها می‌شوند، در اینجا اشعاری از ستاره محبوب پاپ وجود دارد که با برخی از روابط محبوب‌تر سریال مطابقت دارد.

بیلی و بن - 'ببین چه کاری مرا وادار کردی انجام دهم'

«صحنه کج تو / نقشی که مرا مجبور کردی بازی کنم / احمق را دوست نداشته باش.»






اگرچه طرفداران ممکن است استدلال کنند که بن و میراندا یکی از سالم ترین روابط در سریال هستند، به این معنی نیست که آنها هرگز فراز و نشیب های خود را نداشته اند. پس از اقدامات بی احتیاطی بن در بیمارستان، بیلی در موقعیتی نامناسب قرار گرفت که مجبور شد کار و زندگی خانگی خود را از هم جدا کند و رئیس او در محل کار بماند تا بتواند به درستی او را برای اعمالش تنبیه کند.



در این آهنگ اشاره ای به «نقشی که تو مرا مجبور کردی بازی کنم، احمق» دارد، به این دلیل است که بیلی مجبور بود در محل کار موضع سختی اتخاذ کند، که به وضوح با آن مشکل داشت.






کالی و آریزونا - 'آخرین بوسه'

'تنها چیزی که می دانم این است که / نمی دانم چگونه چیزی باشم که دلتنگش می شوی / هرگز فکر نمی کردم آخرین بوسه را داشته باشیم.'



نمایش های مربوط به روزی روزگاری

کالی و آریزونا به عنوان یکی از طولانی ترین و بهترین روابط LGBTQ+ در تلویزیون، مورد علاقه بسیاری از طرفداران بودند. کالی با اعتمادبه‌نفس بداخلاق و آریزونای حباب‌آلود همسانی بودند که در بهشت ​​ساخته شده بودند - تا زمانی که اینطور نبودند.

'آخرین بوسه' آهنگی در مورد شخصی است که هرگز فکر نمی کرد رابطه آنها به پایان برسد. پس از اینکه آریزونا تصمیم گرفت که پس از باردار شدن نوزاد مارک توسط کالی، 'همه در' باشد، انتظار می رفت که این دو تا آخر عمر ادامه داشته باشند. اما تلخی و کینه منجر به تقلب می شود که باعث رنجش بیشتر می شود. نگاه کردن به آن از منظر آریزونا، دیدن حرکت کالی در یک عاشقانه غیرمنتظره با پنی، باید سخت باشد، تکرار این جمله در «آخرین بوسه» که در آن سوئیفت می‌خواند: «نمی‌دانم چگونه چیزی باشم که از دستت برمی‌آید».

Lexie & Mark - 'آخرین بار'

'این آخرین باری است که از تو می پرسم چرا / تو در یک چشم به هم زدن قلبم را می شکنی.'

یکی از دلایلی که این دو نتوانستند کارها را حل کنند این بود که آنها چیزهای متفاوتی می خواستند زیرا در مکان های بسیار متفاوتی از زندگی خود قرار داشتند. مارک بسیار بزرگتر از Lexie بود که احتمالاً به مشکلات آنها کمک می کرد. عدم امکان انتخاب او یا قرار دادن او در زندگی اش آخرین میخ روی تابوت برای رابطه آنها بود.

درست مانند «آخرین بار»، لکسی نزد مارک برگشت، فقط برای اینکه او دوباره فرزندش را به جای او انتخاب کند، در یک چشم به هم زدن قلب او را شکست و او را در موقعیتی غیرممکن قرار داد. لکسی سرانجام به رابطه آنها پایان می دهد و متوجه می شود که نمی تواند به او فرصت های بیشتری بدهد، اگرچه در نهایت اعتراف می کند که هنوز او را دوست دارد، آنها هر دو تنها چند روز بعد در یکی از آنها می میرند. غمگین ترین قسمت های آناتومی گری .

اوون و کریستینا - 'می دانستم که مشکل داری'

«وقتی وارد شدی می‌دانستم که مشکل داری / پس الان شرمنده من.»

پس از بیرون کشیدن یخ از بدنش، واضح بود که رابطه کریستینا و اوون هر چیزی جز کسل کننده خواهد بود. با داشتن رابطه پر فراز و نشیب با پستی و بلندی ها، از همان ابتدا مشخص بود که به اندازه شیمی مشکل دارند.

با وجود برخی بودن آناتومی گری زوج شماره یک طرفداران، رابطه آنها به دلایل زیادی رو به افول رفت، اما بزرگترین آنها این بود که آنها چیزهای متفاوتی می خواستند. اوون به شدت خواهان یک خانواده بود و پس از اینکه متوجه شد کریستینا سقط جنین کرده است، او را با شخص دیگری خیانت می کند. اوون در نهایت 'دلیل غرق شدن او' است و باید از همان ابتدا برای او روشن می شد که وقتی یک رابطه به این شکل شروع می شود، هیچ چیز خوبی از آن حاصل نمی شود.

لینک و آملیا - 'مشکلات شامپاین'

«سخنرانی داشتی، لال شدی / عشق از دست تو لغزید.»

وقتی طرفداران به رابطه لینک و آملیا و چگونگی پایان آن نگاه می کنند، سخت است که به اشعار «مشکلات شامپاین» فکر نکنیم. از آنجایی که آملیا با پیشنهاد لینک در فصل هفدهم لال می ماند، به طرز دردناکی مشخص می شود که پاسخ او چه بوده است، یک تماس خوب به خط آهنگ «تو سخنرانی داشتی، تو بی زبانی».

مرتبط: پیوند 10 نفری که باید با آنها (غیر از آملیا) در آناتومی گری گری باشد

عزیزم در اطلاعیه فصل دوم franxx

آملیا با وجود ازدواج با اوون، قبلاً نشان داده شده بود که با تعهد مبارزه می کند. او این ترس‌ها و تردیدها را با لینک در میان گذاشت، که پیشنهاد او را بیش از پیش غیرممکن می‌کند. مانند بسیاری از روابط دیگر در این برنامه، این یکی به پایان رسید زیرا آنها چیزهای مختلفی می خواستند، اما هنگام گوش دادن به 'مشکلات شامپاین' نمی توان فکر کرد که ممکن است درباره آنها نوشته شده باشد.

وینستون و مگی - 'لطیف'

'آیا جالب است که من همه اینها را گفتم؟' / آیا هنوز برای انجام این کار خیلی زود است؟ / چون می دانم که ظریف است.

مگی در گذشته روابط ناموفق خود را داشته است، اما رابطه با وینستون با ظرافت و آزمایش شروع شد و در نهایت به بهترین رابطه تبدیل شد. آناتومی گری فصل 17 . اما بلافاصله پس از آن، وینستون مگی را با سوالی که اصلاً انتظارش را نداشت غافلگیر کرد. او آنقدر او را دوست داشت، حاضر بود آل-این برود، حتی به او پیشنهاد داد که به سیاتل برود تا با او باشد.

بیان حیرت‌زده مگی یک جفت دوست‌داشتنی از آهنگ «Delicate» درباره رابطه‌ای است که تازه شروع شده است، جایی که سوئیفت سؤال می‌کند که آیا برای پیشبرد رابطه خیلی زود است. کاراکترها در آناتومی گری واقعاً باید یاد بگیریم که وقتی صحبت از عشق به میان می آید نباید زمانی از دست برود.

مردیث و دلوکا - «دوباره شروع کن»

'هشت ماه گذشته را گذرانده‌ام / فکر می‌کنم تمام عشقی که همیشه انجام می‌دهد شکستن و سوختن و پایان یافتن است.'

اگرچه متن ترانه‌های یک تی را شامل نمی‌شود، اما قطعاً می‌توان شباهت‌هایی بین رابطه مردیث و اندرو و آهنگ «دوباره شروع کن» ترسیم کرد. مردیت تنها عشق زندگی خود و همچنین اولین مردی را که بعد از درک به او اهمیت می داد از دست داده است. دلوکا شروع جدید او بود، آن جرقه ای بود که به او تایید کرد که قلبش همچنان می تپد.

پس از اینکه مردیث زمان زیادی را صرف این فکر کرد که 'تمام عشق همیشه شکستن و سوختن و پایان یافتن است'، او متوجه شد که همیشه احتمال شروعی جدید وجود دارد و بنابراین طرفداران می توانند شروع دوباره آن را برای او تماشا کنند.

جکسون و آوریل - 'شادی'

'پس از من خوشبختی خواهد بود / اما خوشحالی به خاطر من بود / هر دوی این چیزها، من معتقدم.'

جکسون و آوریل یکی از غم انگیزترین و دلخراش ترین خط داستانی سریال را داشته اند. پس از شروع غیر متعارف رابطه آنها، جایی که او عروسی خود را با مرد دیگری قطع کرد و سپس آنها در یکی از بهترین های آوریل فرار کردند. آناتومی گری به نظر می‌رسید که همه قسمت‌ها برایشان خوب پیش می‌رفت، تا زمان از دست دادن وحشتناک فرزندشان.

پس از آن به نظر می رسید جکسون و آوریل بیش از هر چیز دیگری به یکدیگر آسیب می رسانند و برای آنها سخت بود که شادی را که زمانی وجود داشت به خاطر بیاورند. دلیلش این نبود که آنها در مورد یکدیگر اشتباه می کردند یا حتی افراد بدی. این فقط اتفاق وحشتناکی بود که برای آنها اتفاق افتاد و به این معنی بود که آنها نمی توانند با یکدیگر ادامه دهند.

جو و الکس - 'آقای کاملا خوب'

'سلام آقای 'کاملاً خوب' / پس از شکستن قلب من چگونه است؟

جولکس، همانطور که طرفداران با محبت آنها را صدا می کنند، یکی از محبوب ترین زوج های این برنامه بود. تماشای اینکه الکس کارف به مردی تبدیل می شود که در پایان بود و پس از همه چیزهایی که با آوا و ایزی گذرانده است عشق زندگی خود را پیدا می کند، تماشای جو که پس از مدت ها در حال فرار بود، فضای امن خود را برای فرود پیدا می کند، برای طرفداران بسیار راضی کننده بود. .

مطالب مرتبط: 10 بدترین کاری که الکس و مردیت در آناتومی گری با یکدیگر انجام دادند

وقتی الکس جو را با نامه ای ترک کرد، پایان وحشتناکی برای رابطه آنها بود. آقای کاملاً خوب در مورد یک نفر در رابطه صحبت می کند که به روشی بی رحمانه از دیگری جدا می شود. درست مانند این آهنگ، الکس و جو فکر کردند که شخصی را پیدا کرده اند که بقیه عمر خود را با او سپری می کنند. با نگاهی به آن از دیدگاه جو، الکس قطعا 'آقای' بود. 'هرگز نباید گریه ام را ببیند' / آقای 'عذرخواهی غیر صادقانه برای اینکه شبیه آدم بد به نظر نرسد.'

مردیث و درک - 'خیانتکار'

'این شیب خائنانه است / این مسیر بی پروا است / من آن را دوست دارم.'

آغاز رابطه مردیث و درک را می توان به بهترین شکل ممکن توصیف کرد. آنها شروع جالبی داشتند، بعد از اینکه نمی دانستند او رئیس اوست، زمین محکمی پیدا کردند تا اینکه همسرش ادیسون مونتگومری شپرد وارد تصویر شد.

چه کسی خائن در دانشگاه قهرمان من است

«خائنانه» تماماً در مورد رابطه‌ای است که نباید باشد، اما این دو نمی‌توانند در مقابل هم بودن مقاومت کنند. این یک تماس عالی به رابطه آنها پس از ورود ادیسون به دلیل خیانت او با مردیث است. حتی جمله «صدای صدای خودم را می‌شنوم که از تو می‌خواهد بمانی» شباهت زیادی به صحنه‌ای دارد که مردیث از درک می‌خواهد او را به همسرش انتخاب کند.

بعدی: روابط دختر شایعه پراکنی به عنوان آهنگ های تیلور سوئیفت