The Witcher: Blood Origin انتقادات شدید طرفداران و منتقدان را متحمل شده است و باعث شده است که بسیاری به این فکر کنند که دقیقاً چه اشتباهی برای این سریال اصلی نتفلیکس رخ داده است. منشاء خون پیش درآمدی است برای ویچر، حدود 1200 سال قبل از وقایع سریال اصلی. منشاء خون تلاش میکند پیوند کرهها را توضیح دهد، برخوردی فراطبیعی بین دنیاها و جدولهای زمانی که منجر به ورود انسانها و دیگر هیولاهای چسبناک به قاره میشود، و همچنین منشأ اولین ویچر.
قسمتی از منشاء خون درگیریهای او ممکن است این باشد که سریال در زمان ضعیفی از راه رسید و از دست دادن هنری کاویل باعث ایجاد غوغا در میان طرفداران شد. با این حال، The Witcher: Blood Origin بیشتر بر اساس اشتباهات و کاستی های خودش به عنوان سریال آسیب دیده است. با خبر رفتن کاویل ویچر و منشا خون فرنچایز نتفلیکس که زمانی شکوفا شده بود، ممکن است با از دست دادن پایگاه طرفداران خود با مشکل جدی مواجه شود. ویچر فصل 3 باید از اشتباهات زیر جلوگیری کند منشاء خون یا در خطر از دست دادن پایه هواداران به طور کلی.
مطالب مرتبط: خوشبختانه Witcher تایید کرد که داستان کتاب Ciri در WTF اتفاق نخواهد افتاد
چگونه فصل 3 جوان عدالت را تماشا کنیم
اپیزودهای برش Blood Origin به توسعه نیافتگی بحرانی منجر شد
مشکلی که بر کل سریال تاکید می کند این است که زمان کافی برای بلوغ شخصیت ها یا طرح در چهار قسمت وجود نداشت. را منشاء خون پایان به نظر نمی رسد سودمند باشد، زیرا طرح داستان بسیار توسعه نیافته است و شخصیت ها از قوس های عمومی تاسف بار پیروی می کنند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در مورد کات قسمت ها وجود دارد این است که زمان بسیار کمی برای ساختن جهان وجود دارد. با 1200 سال جدایی منشاء خون از دنیای گرالت از ریویا، چیزهای زیادی برای توضیح در مورد جهان در آن زمان وجود دارد، به ویژه با توجه به اینکه این قاره حتی هنوز انسان را در خود نداشته است.
متأسفانه، با محدودیتهای زمانی ایجاد شده توسط بریدگیهای قسمت، ساختمان جهان به چند توصیف مبهم از یک 'جنگ هزار ساله' محدود میشود، یک امپراتوری طلایی که به نظر میرسد از هیچ جا جوانه میزند، و یک مرده اسرارآمیز مهم، اما تا حد زیادی غیرقابل توضیح. رهبر الف ها به نام سولریت که در اوایل قرن بیستم زندگی می کرد منشا خون جدول زمانی . فراتر از آن، این مجموعه سعی میکند دوگانگی کمزاده در مقابل زاد و ولد خلق کند تا عمقی به جهان بدهد، اما این موضوع بهطور انتقادی مورد بررسی قرار نگرفته است. منشاء خون تنظیم سلسله مراتب اجتماعی به خوبی انجام می شود، و در سرتاسر سریال وجود دارد، با این حال آنها در توضیح نحوه کارکرد آن یا به اندازه کافی مسائل اخلاقی پیچیده سلسله مراتب اجتماعی را بررسی نمی کنند.
The Witcher: Blood Origin همچنین به نظر می رسد در تولید آن عجله کرده است، که مورد دیگری از توسعه نیافتگی است. هیولای بی نامی که در طول اپیزود آزمایشی، سلطنت ها را از بین می برد، نمونه بدی از CGI است. موضوع CGI در سرتاسر سریال وجود دارد، اگرچه انیمیشن های خوبی نیز وجود دارد. این سریال همچنین حاوی صحنههای زیبا در مکانهای تصویربرداری زیبا است، با این حال، تولید بهطور کلی وقتی با نوشتههای عمومی همراه شود، کمی بد میشود. در پایان، تعداد محدود اپیزودهای سریال منجر به احساس بی کفایتی کلی شد که حتی به کارهایی که سریال به خوبی انجام داد نیز منجر شد.
شخصیت های Blood Origin فاقد عمق هستند
یکی دیگر از مسائل مهم برای The Witcher: Blood Origin این است که شخصیت ها به عنوان شخصیت های فانتزی سهام یک بعدی ظاهر می شوند. بخش بزرگی از این، همانطور که قبلا ذکر شد، به دلیل محدودیت های قسمت است. با این حال، شخصیتهای غیراصلی همچنان به نوشتن ضعیف ختم میشوند. اکثریت منشاء خون شخصیتهای او جدید هستند، یعنی از رمانهای آندری ساپکوفسکی نمیآیند. به این ترتیب، این شخصیتهای جدید به زمان روی پرده و دیالوگهای مرتبط نیاز دارند تا داستانهای پسزمینهشان را بسازند و مخاطب را وادار به توجه به آنها کنند. در عوض، داستانهای مبهم و کلی به آنها داده میشود که عمق کمتری را ارائه میکند و باعث میشود نمایش بیاهمیت به نظر برسد و مشکل بزرگی برای نتفلیکس ایجاد کند.
مطالب مرتبط: Witcher: Blood Origin به خنده دارترین روند بمب افکنی فرانچایز ادامه می دهد
به عنوان مثال، به ایله، که به عنوان The Lark نیز شناخته می شود، داستان بسیار مبهمی در مورد نیاز به بازخرید خود به قبیله اش داده می شود. با این حال، هرگز مشخص نیست که او دقیقاً برای چه چیزی به رستگاری نیاز دارد. علاوه بر این، قبیله The Lark و همچنین سایر قبیله ها هرگز با جزئیات توضیح داده نمی شوند. در عوض، آنها به سادگی وارد داستان میشوند تا پسزمینهای به اندازه کاغذ ارائه کنند. بدون اطلاعات بیشتر در مورد گذشته Lark، او فقط به عنوان یک جنگجوی فانتزی دیگر ظاهر می شود که به دنبال نوعی رستگاری مبهم است. در واقع، تقریباً تمام شخصیت های موجود در منشاء خون از آن طرف بیا
Fjall Stoneheart، که در نهایت تبدیل به اولین نسخه یک ویچر می شود، به همان میزان حداقل پس زمینه داده می شود. در بازه 5 دقیقه اول حضورش در صفحه نمایش، فال از یک صحنه نبرد سریع، به خوابیدن با پرنسس مروین، تا اخراج شدن از قبیله خود می رود. قوس او چنان شتاب می گیرد که داستان او نمی تواند معنای فردی به خود بگیرد. Fjall برای طرح ضروری است منشاء خون همانطور که The Lark است، اما هیچ یک از آنها به تنهایی مهم نیستند زیرا عمق زیادی ندارند. شخصیتها در نهایت بهعنوان مکانهایی در چارچوبی آزاد از افسانههای فانتزی بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرند.
منشا خون فاقد اصالت است
عدم عمق فوق الذکر از نظر شخصیت های نمایش، طرح داستان و ساختمان جهان باعث می شود The Witcher: Blood Origin بهطور دردناکی غیراصیل بودن. منشاء خون از روایت در تلاش برای عمق بخشیدن و اهمیت دادن به نمایش استفاده می کند، اما این به سادگی فاجعه آمیز است. جاسکیر بهطور خلاصه بهعنوان مخاطب راوی ظاهر میشود، اما این موضوع باعث میشود که نمایش احساس مرتبط بودن کند یا روایت را کمتر کند. به نظر می رسد راوی اسرارآمیز نیز برای دفاع از خود از فقدان اصالت نمایش در گفتگو با جاسکیر استفاده می شود، اما دفاع از آن تنها به نشان دادن کمبود خلاقیت آن کمک می کند.
متاسفانه برای منشاء خون، روایت در واقع این احساس را تشدید می کند که صد بار این کار انجام شده است. این سریال در ارائه عمق کمی به سریال اصلی موفق است، تی او ویچر، با این حال نمایش نمی تواند معنای واقعی خود را ایجاد کند. مضامین جنبه دیگری از نمایش است که توسعه نیافته است و به این احساس کمک می کند که هیچ کدام واقعاً مهم نیستند. The Witcher: Blood Origin در نهایت مانند یک کلاژ از طناب های فانتزی فرسوده که توسط یک طرح اسکلتی هدایت می شوند، احساس می شود.
مطالب مرتبط: The Witcher Reveals Geralt و Ciri در واقع با هم مرتبط هستند
چرا جان سینا در میم ها نامرئی است
The Witcher: Blood Origin بررسیهای منفی بر فقدان طرح اصلی تأکید میکند. این نمایش به عنوان یک داستان دیگر در مورد گروهی از طردشدگان به پایان می رسد که برای نجات مردم عادی امپراتوری شیطانی را به دست می گیرند. بدون عمق شخصیت ذکر شده، طرح فقط بی معنی و بازیافت شده است. علاوه بر این، نمایش بیش از آنکه پاسخ دهد، سوالاتی را بدون پاسخ می گذارد. در نهایت، همه چیز از طرح کلی گرفته تا قوس های شخصیتی خسته کننده، توسعه نیافتگی منحصر به فرد نمایش را در تمام جنبه های نویسندگی و تولید نشان می دهد.
توضیحات بیشتر: شخصیت ویچر بازگشتی دیگر Blood Origin توضیح داده شد