تئوری بیگ بنگ: 10 موردی که درباره راج هیچ معنایی ندارند

چه فیلمی را ببینید؟
 

راج یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های تئوری انفجار بزرگ است ، اما شخصیت پردازی و پیشرفت او در نمایش معنایی ندارد؟





راج كوتوپاللی شایان ستایش ، یكی از محبوب ترین شخصیت های سریال تلویزیونی محبوب CBS است نظریه بیگ بنگ. راج یک اخترفیزیکدان برجسته و یکی از اعضای باند عجیب و غریب دوستان است که در این کمدی نقش اساسی دارد.






مرتبط: کدام شخصیت نظریه Big Bang را بر اساس زودیاک خود قرار داده اید؟



برخلاف بقیه ، راج تنها کسی بود که تا پایان سریال بدون ضمیمه باقی ماند و این باعث ناراحتی او شد. و گرچه دوست داشتنی است ، اما جنبه های مختلفی در مورد شخصیت وی یا خطوط داستانی او در نمایش گاهاً معنای کمی داشت.

10تقلید انتخابی او

طرفداران آگاه هستند که یکی از خصوصیات اصلی راج در ابتدای سریال ، تحریک انتخابی او بود که باعث شد او نتواند با زنان صحبت کند. شوخی در حال دویدن این بود که او فقط بعد از اینکه یک یا دو نوشیدنی نوشید ، با زنان لوله کشی کرد.






اما در فصل 6 ، نویسندگان تصمیم گرفتند که سرانجام این ویژگی مشخص راج را کنار بگذارند ، اما به جای اینکه آن را به روشی قانع کننده انجام دهند ، در عرض چند ثانیه این کار را انجام دادند. راج بعد از اینکه لوسی از او جدا شد و قلبش را به طرف پنی می ریخت ناراحت شد و تازه بعد فهمید که دیگر چیزی برای نوشیدن نداشته است. هیچ توضیحی مناسب برای حل تحریک انتخابی وی ارائه نشده بود که به هیچ وجه منطقی نبود.



9برادر بزرگ مزاحم

هنگامی که لئونارد شروع به ملاقات با پریا کرد ، راج بیش از حد از خواهرش محافظت کرد و مرتباً به او می گفت که چه کاری باید انجام دهد و چه کاری نباید انجام دهد.






البته ، پریا هیچ کدام از اینها را نداشت ، اما راج برای اینکه تلاش کند و زندگی خصوصی خود را به زندگی خصوصی خود بچرخاند ، ابتدا باستان گرایانه بود ، و کلیشه معروف در مورد زنان هندی را که به یک سرپرست مرد نیاز داشتند ، تکرار کرد. این ایده که او به عنوان یک برادر بزرگتر که از نظر سنتی محافظت می شود ، بیش از حد قدیمی شده بود ، بسیار منطقی بود.



نحوه نصب مودهای no man's sky

8قرار دادن لوسی در نقطه

راج که از آزار دهنده بودن صحبت می کرد ، با یک زن جوان ناز به نام لوسی ارتباط برقرار کرده بود که اضطراب اجتماعی خود را به اشتراک می گذاشت و به طور کلی در کنار مردم راحت نبود.

مرتبط: تئوری بیگ بنگ: 10 اشتباه بزرگ راج (که می توانیم از آنها بیاموزیم)

با این حال ، اگرچه راج فکر می کرد که او در حال درک او از وضعیت او است ، اما تنها کاری که او انجام داد این بود که او را کنترل کند و او را برای ملاقات با دوستانش تحت فشار قرار دهد ، زیرا به خوبی می دانست که او از انجام این کار کاملاً ناخوشایند است. به نظر می رسید وقتی راج حواسش را از دست داده بود وقتی لوسی را در محل قرار داد و به او فشار آورد ، زیرا به هر حال ، او واقعاً مردی بسیار لطیف بود و خودش از مسائل اضطراب اجتماعی رنج می برد.

7رقابت او با استوارت

زمانی بود که راج شروع به رقابت جدی با استوارت کرد ، زیرا هر دو سعی می کردند با خانم های داغ قرار بگذارند. رقابت راج با استوارت موضوع دیگری بود که احمقانه به نظر می رسید و معنایی نداشت.

نیاز او به تنها ماندن اغلب او را به همراهی با استوارت سوق می داد ، که یک شخص تنهایی دیگری بود ، اما پس از آن هر دو به طور مداوم سعی می کردند یکدیگر را بزرگ کنند ، این مسئله را نیز به هم ریخت. هنگامی که نوزاد برنادت و هوارد متولد شد ، راج و استوارت وارد یک رقابت نه چندان ظریف دیگر شدند ، زیرا هر یک سعی در اثبات نگرانی و نزدیکی بیشتر او به زن و شوهر داشت. تمام خط داستانی ضعیف بود و فقط به دلیل عدم توطئه های بهتر راج وجود داشت.

6زندگی کردن از پدرش

راج شغل تمام وقت خوبی در کلتک داشت و چشم انداز شغلی زیادی داشت ، به همین دلیل خیلی کم منطقی بود که وی همچنان باید از پدرش کمک هزینه سنگینی بگیرد.

تقریباً در اواخر سریال بود که راج سرانجام به پدرش گفت که دیگر نیازی به پول جیبی نخواهد داشت و شروع به تلاش برای گذراندن سبک زندگی کم هزینه تر می کند. اما س questionال این است که چرا او خیلی زودتر از سبک زندگی مجلل خود دست نکشید و از نظر مالی مستقل شد زیرا کاملاً توانایی آن را داشت.

5انتصاب شلدون مدیر مشاغل وی

وقتی راج از کمک هزینه خود صرف نظر کرد ، مجبور شد به مکان کوچکتری برود. او همچنین تصمیم گرفت که شخص دیگری از امور مالی او مراقبت کند.

مرتبط: نظریه انفجار بزرگ: 10 جزئیات پنهان در مورد دفاتر پسران که ممکن است متوجه نشده باشید

اژدها عصر تفتیش عقاید صرفه جویی در واردات بدون نگهداری

اما نکته عجیب در اینجا این بود که او شلدون را از همه افراد منصوب کرد تا امور خود را برای او اداره کند و حساب خود را انجام دهد. دیدن اینکه شلدون به معنای واقعی کلمه آزار دهنده ترین باند است و راج به خوبی از این امر آگاه است ، سالها که رنجش برده و حتی بدبختی با او کار کرده است ، عجیب به نظر می رسید که او باید او را به عنوان مدیر خود انتخاب کند.

4جمع شدن دوست دختر سابق

یکی از عجیب ترین کارهایی که راج انجام داد این بود که همه دوست دختران سابق خود را دور هم جمع کرد و از آنها پرسید که فکر می کنند در مورد او چه اشتباهی کرده اند.

اگرچه شاید انجام چنین حرکتی از جانب وی بسیار شجاعانه بوده است ، و درعین حال بدخواهان برای شروع باند زدن بر روی او ، این ایده برای شروع عجیب بود و دقیقاً نشان می داد که راج در یافتن شخصی چقدر ناامید است.

3زدن بر روی دوست دختر دوستانش

یکی از عجیب ترین کارهایی که راج در این نمایش انجام داد ضربه زدن به دخترانی بود که از قبل با بهترین دوستانش درگیر شده بودند. او به پنی له شد و سرانجام با او خوابید ، اگرچه معلوم شد که آنها واقعاً این کار را نکرده اند و سپس شیفته ی برنادت شد ، که نامزد بهترین دوست او هوارد بود.

اما بدترین قسمت این نبود که او خرد کند ، بلکه این بود که او در واقع شعرهای وحشتناک می سرود و سعی می کرد از همه عشق خود و پنی را به همه بگوید. برای کسی به مانند راج شیرین ، اصلا منطقی نبود که او مانند یک احمق رفتار کند.

دوترک آنو

در فصل آخر ، راج با یک زن جوان باهوش ، جاه طلب و مستقل به نام آنو آشنا شد ، که مشتاق بود به او فرصتی بدهد. آنو شاید برای شخصی به لطف راج کمی سلطه گر بود ، اما او آماده بود تا روی رابطه آنها کار کند.

مرتبط: تئوری بیگ بنگ: 5 بار از راج متنفر شدیم (و 5 بار برای او متاسفیم)

این شاید یک فرصت راج در عشق بود ، ممکن است تمام گلهای رز و عاشقانه نبوده باشند ، اما با این وجود او شریک زندگی داشته است. با این حال ، پس از اینکه داستان اصلی شخصیت او در طول سریال ، جستجوی شخصیت مهم دیگری بود ، تصمیم گرفت که این کار را برای دوستانش در Pasadena رها کند ، و تصمیم گرفت که تنها بماند.

1قوس شخصیت راج

Raj Koothrapalli ممکن است یک آدم احمقانه ای دوست داشتنی باشد ، اما شخصیت او در نیمه راه راه خود را از دست داد ، بدزبان و بی جهت شد.

او هنوز دوست داشت که دوست داشته شود و دوستی او با هوارد و برنادت با گذشت زمان قویتر شد ، اما غیر از این او به نوعی آزار دهنده تر شد. پیشرفت شخصیت بسیار کم بود و او احتمالاً تنها کسی بود که تا پایان پیشرفت معنی داری پیدا نکرد.