BAU در 15 فصل Criminal Minds تغییرات زیادی را تجربه کرد و اولین و آخرین خط آنها منعکس کننده آنچه هر شخصیت تجربه کرده است.
ذهن های جنایتکار 15 سال و 15 فصل را در بر می گرفت و یک فصل احیای جدید در پارامونت + در دست ساخت است. در حالی که دری چرخشی از بازیگران و شخصیتهای اصلی وجود داشت، اعضای اصلی واحد تحلیل رفتار (BAU) عمدتاً در طول 15 سال یکسان باقی ماندند.
هر شخصیت فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است و هیچ چیز این را بیشتر از خط اول و آخر هر کدام نشان نمی دهد. گاهی اوقات بهعنوان یک بیننده، تشخیص اینکه یک شخصیت چقدر پیشرفت کرده است تا زمانی که اولین حضور خود را دوباره مرور نکرده و آن را با آخرین ظاهر خود مقایسه کنید، دشوار است.
جیسون گیدئون
اول: کسی این چهره ها را می شناسد؟
آخرین: حدس میزنم دوباره دنبالش میگردم، به خاطر اعتقادی که در دانشگاه داشتم، اعتقادی که در اولین ملاقاتم با سارا داشتم، و همه چیز درست به نظر میرسید، اعتقاد به پایان خوش.
گیدئون یکی از آن شخصیت های کمیاب است ذهن های جنایتکار که علیرغم حضور در سریال برای چند فصل، تأثیر ماندگاری گذاشت. او در Quantico کلاسی در مورد قاتلان زنجیره ای تدریس می کند و به طور خاص توضیح می دهد که UnSub یا Unknown Subject چیست.
قوس شخصیت گیدئون دردناک است. بینندگان با عذاب نظاره گر این هستند که او با احساسات و اخلاق کار و وحشتی که شاهد آن هستند دست و پنجه نرم می کند. صحنه پایانی او تلخ است. خروج او از سریال یک خلأ به جا می گذارد که به نظر می رسد تا قسمت آخر ادامه دارد.
آرون هوچنر
اول: بیایید او را سرجیو صدا کنیم
آخرین: این یک درخواست نیست.
اولین مقدمه هوچ گواهی بر کیستی اوست. بینندگان او را در خانه خانوادگیاش میبینند، همراه با همسرش که سعی میکند برای پسر تازه متولد شدهاش نام نوزادی بیاورد. طنزی در این تعامل وجود دارد، اما بیشتر هوچ را به عنوان رهبر و رهبر خانواده نشان می دهد، نقشی که او اغلب در طول نمایش بازی می کند.
مربوط: 10 نظر نامطلوب در مورد ذهن های جنایتکار، به گفته Reddit
خروج او از نمایش ناگهانی و تکان دهنده است، اگرچه آخرین خط او یک خلاصه ناخواسته کامل از شخصیت او است. او رک و بیرحم است، اما مانند اکثر کارهایش، از عشق و محافظت میآید.
درک مورگان
اول: دهه 1940، او در ایستگاه های قطار و سالن های سینما بمب گذاشت.
آخرین: شما خوش آمدید.
درک مورگان احتمالاً به درک مورگان ترین روش معرفی شده است. او در کنار یک میز از زنان دیده شده است که بر اساس حدس زدن انگیزه ها و روش های اعدام قاتلان زنجیره ای در حال انجام یک بازی مشروب خوری است. فوراً کاریزما و کلاسی در شخصیت او وجود دارد.
با توسعه فصل ها، درک نیز رشد می کند. دوستی او با گارسیا یکی از دوستداشتنیترین بخشهای نمایش است. بینندگان می بینند که شخصیت او در رنج و فقدان و حساب غیرقابل تصوری می گذرد. اگرچه او رسماً سریال را در فصل 11 ترک میکند تا روی خانوادهاش تمرکز کند، اما به طور خاص برای کمک به گارسیا در فصل 12، در لحظهای بسیار تلخ، بازمیگردد.
جنیفر 'جی جی' جارو
اول: خوب. چون اینها سراغ شما می روند.
آخرین: و اینجا فکر کردم که اشکم تمام شده است.
جنیفر، یا 'جی جی' برای دوستانش، به عنوان رابط واحد برای BAU شروع می شود. او از رابط واحد به نمایه گر و عضو کلیدی گروه از رتبه های بالاتری صعود می کند. او در اولین صحنه خود، تیم را با دانش خود از هر یک از اعضا و حرفه ارزشمند آنها تحت تأثیر قرار می دهد.
بهترین فیلم های سال 2016 که ندیده اید
مطالب مرتبط: ذهن های جنایتکار، نمادین ترین صحنه هر شخصیت اصلی
در آخرین صحنه، بینندگان شاهد تبدیل شدن جی جی به مادر، همسر و بخشی جدایی ناپذیر از BAU بودند. عواطف او اغلب به او این امکان را میدهد که با قربانیان به گونهای همدردی کند که شبیه هیچ عامل دیگری نیست.
امیلی پرنتیس
اول: سلام، مامور هاچنر؟
آخرین: این اولین سفر او خواهد بود.
امیلی بعداً به تیم اضافه شد، اما او فردی ارزشمند است. پس از استعفای ال گریناوی از اف بی آی، او در فصل دوم به عنوان یک عضو جدید تیم معرفی شد. در اولین صحنه او با هاچ، آن دو در مورد حرفه FBI او صحبت می کنند که تا به امروز بسیار زیبا شده است و شخصیت او را برای کارهای بزرگ آماده می کند.
با آرامشی تقریباً عالی، در پایان نمایش، امیلی رئیس واحد BAU می شود و جانشین هاچ می شود. شخصیت او به صفوف افبیآی صعود میکند، تا جایی که بینندگان متوجه رنج زندگی شخصی او میشوند. نمایش او را با یک جت جدید هدایت BAU را ترک می کند و یک تیم جدید به سمت ناشناخته پرواز می کند.
دیوید روسی
اول: برو پسر!
آخرین: من عاشق بوی یک جت جدید در صبح هستم.
ایجنت ارشد دیوید روسی مدت کوتاهی پس از جدایی جیسون گیدئون معرفی شد. مدتی طول می کشد تا هواداران را با روسی که در ابتدا سرد و دور از سایر اعضای تیم به نظر می رسد، گرم کنند، اما این خیلی طول نمی کشد.
در نهایت، آشکار می شود که او علیرغم رزروهایش عمیقاً به تیم اهمیت می دهد. او به طور خستگی ناپذیری از روسای واحد BAU، از هاچ تا امیلی، حمایت می کند و در نهایت به پایان خوشی می رسد که بینندگان امیدوار بودند.
لوک آلوز
اول: من اهل برانکس هستم، خانم.
آخرین: حرکت از اینجا مانند کلت ها بالتیمور؟
لوک آلوز کفش های بزرگی برای پر کردن داشت و به عنوان جایگزین درک مورگان پس از جدایی او وارد زمین شد. اولین صحنه او او را به عنوان یک مامور فراری مخفیانه می بیند که محکومان فراری را دستگیر می کند. بیشتر شخصیت لوک بر اساس دوران حضور او در ارتش و گروه عملیات فراری است.
در حالی که او به عنوان جایگزین درک خدمت می کرد، لوک مسیر خود را به عنوان یک شخصیت منحصر به فرد ترسیم می کند. او قطعا عضله تیم است، اما او خیلی بیشتر از اینهاست. بینندگان شاهد مبارزه او با ارواح گذشتهاش و زندگی عاشقانهاش ناامیدکنندهاش هستند، این موضوعی تکراری تا پایان است. تنها مناسب است که آخرین خط او، خروج ناگهانی گارسیا از BAU را پس از درخواست از او برای قرار ملاقات شب قبل زیر سوال ببرد، چیزی که طرفداران از اولین تعامل او با پنهلوپه برای آن التماس میکردند.
مت سیمونز
اول: سه خانواده، سه کشور، در سه سال.
آخرین: ما یک جدید داریم؟
مت در فصل دهم به عنوان یکی از اعضای تیم واکنش بین المللی معرفی می شود. در ابتدا، او یک شخصیت اصلی در اسپین آف کوتاه مدت است ذهن های جنایتکار: فراتر از مرزها. با این حال، طرفداران از این ایده که دیگر شخصیت او را نبینند ناراحت بودند، بنابراین او در فصل سیزدهم به عنوان یک سریال معمولی معرفی شد. ذهن های جنایتکار
مطالب مرتبط: ذهن جنایتکار، بهترین قسمت از هر فصل، به نقل از IMDb
مت که یک مرد خانواده است، اغلب دیده می شود که در حال دستکاری در زندگی خانوادگی و فشارهای شدید شغل است. او متین است و یکی از ارکانی است که تیم را کنار هم نگه می دارد.
تارا لوئیس
اول: قطعا.
آخر: پس انتظار ملکه را دارید؟
دکتر تارا لوئیس بهعنوان یکی از افرادی که دیر شروع میکنند، کارهایی برای انجام دادن دارد. او برای اولین بار به عنوان مصاحبه شونده برای یک موقعیت آزاد در تیم معرفی شد، و مشابه معرفی امیلی، هاچ تحت تاثیر حرفه خود تا کنون قرار گرفته است.
تارا یک عضو ثابت تیم نیست. او برای چند فصل در سریال حضور دارد و از آن خارج میشود تا اینکه در فصل دوازدهم به یک برنامه ثابت تبدیل شد. دانش چشمگیر او از روانشناسی و طعنه های برنامه ریزی شده با دقت به ایجاد پیوند نزدیک با تیم کمک می کند و لحظاتی به یاد ماندنی را رقم می زند.
اسپنسر رید
اول: آنها به او می گویند خفه کننده سیاتل.
آخر: اسمش را میلدرد می گذارم.
مشابه گیدئون، بینندگان برای اولین بار اسپنسر رید را در Quantico ملاقات می کنند. او به عنوان خجالتی، نرم زبان و نابغه جوان تیم معرفی شده است. علیرغم دانش و هوش او، واضح است که اسپنسر در تلاش است تا با پویایی بزرگتر تیم هماهنگ شود.
با این حال، این به طور چشمگیری با پیشرفت نمایش تغییر می کند. اسپنسر به سرعت مورد علاقه طرفداران قرار گرفت و قوس شخصیت او این را منعکس می کند. او یکی از تنها دو شخصیتی است که در قسمت اول و آخر سریال حضور داشتند. آخرین خط او ساده است و کاملاً ماهیت عجیب و غریب شخصیت او را در بر می گیرد.
پنه لوپه گارسیا
اول: شما به پنه لوپه گارسیا و دفتر نابغه عالی FBI رسیدید.
آخرین: می دانم که دیگر 8 نفر نیستیم، اما...
تقریباً بلافاصله ، گارسیا مورد علاقه بینندگان قرار گرفت. همراه با اسپنسر، او تنها شخصیتی است که در اولین و آخرین قسمت سریال ظاهر شد. خط اول او نمونه کاملی از شخصیت او است: باهوش، جسور و پر از زندگی.
این در طول سالهای زیادی که او در این برنامه حضور دارد تغییر نمیکند. علیرغم یک گذشته پر دردسر و تربیت دشوار، تندخو و نگرش مثبت او بخش های کلیدی پویایی تیم است. آخرین خط او کامل است، بازتابی از چگونگی رشد تیم، تغییر و تغییر در طول فصل.
بعدی: ذهن های جنایتکار، هر بار که اسپنسر رید تقریباً کشته می شد
گوئن استیسی مرگ شگفت انگیز مرد عنکبوتی 2