The End Of The F *** ing World: 5 جالب ترین نقل قول Alyssa (و 5 دلخراش ترین)

چه فیلمی را ببینید؟
 

The End Of The F *** ing World به خاطر شوخ طبعی بی نظیرش مشهور است و خنده دارترین ، کنایه آمیزترین و قابل نقل ترین شخصیت سریال باید آلیسا باشد.





پایان جهان *** به خاطر شوخ طبعی بی نظیرش مشهور است و خنده دارترین ، کنایه آمیزترین و عصبانی ترین شخصیت سریال باید آلیسا باشد. او با مادر و ناپدری و دوقلوهای تازه متولد شده آنها زندگی می کند ، به مدرسه ای می رود که علاقه ای به آن ندارد و دسته خود را رها می کند تا به جیمز - روانپزشک ساکن خود تشخیص داده شود.






مربوط: 10 نمایش برای تماشای اگر پایان دنیای F-Ing را دوست دارید



آلیسا شیفته او شده است زیرا او متفاوت است. او نیز متفاوت است ، بنابراین آنها یک دو نفره عالی می سازند. سرانجام ، آنها عاشق یکدیگر می شوند ، اما تعدادی از حوادث آسیب زا بین آنها رخ می دهد ، اما آلیسا موفق می شود حس شوخ طبعی و خطوط عالی خود را از طریق همه آن حفظ کند.

10بامزه: 'اوه ، او مانند خمیر است.'

جیمز مجبور است خاکستر پدرش را برای تمام فصل دوم به دور خود حمل کند ، بنابراین طبیعتاً مصیبت هایی برای آنها رخ خواهد داد. وقتی سرانجام فهمید که کجا می خواهد آنها را پراکنده کند ، با وحشت متوجه می شود که بعد از همه چیز ، پدرش خیس شده است. او آلیسا را ​​نشان می دهد ، كه با دلسوزی می گوید ، 'اوه ، او مانند خمیر است.'






تری و ونسا در نگاه اول با هم ازدواج کردند

به هر حال جیمز تصمیم می گیرد او را در آنجا رها کند ، زیرا مکانی که پدر و مادرش با یکدیگر ملاقات کرده اند (قبل از اینکه این پل به پل جاده تبدیل شود). او باقی مانده پدرش را بطور غیررسمی بر روی بتن پاشیده می کند - نتیجه ای کاملاً مشابه فصل اول من با این خوب نیستم ، سری Netflix دیگری که از همان سازندگان مشترک است ، براساس کمیک دیگر چارلز فورسمن ساخته شده است.



9قلب شکن: 'من واقعاً باید گریه کنم'.

بیشتر اوقات ، هنگامی که آلیسا نیاز به گریه دارد ، صدای او این را یادداشت نمی کند. در طول دو فصل ، ما آلیسا را ​​به عنوان یک فرد به ظاهر بی احساس می شناسیم که هیچ چیز نمی تواند بر او تأثیر بگذارد. البته ، این درست نیست و او بیشتر اوقات به سادگی احساسات خود را پنهان می کند.






چگونه گلن از مردگان متحرک مرد؟

مرتبط: Netflix's The End of the F *** ing World: 10 سوالی که ما هنوز پس از فصل 2 داریم



این بار ، وقتی او در پذیرایی متل ایستاده است ، احساسات خود را با شوخ طبعی کسل کننده پوشانده است. آلیسا درخواست 'یک اتاق دونفره با یک تخت دونفره برای رابطه جنسی دو نفره' اما او واقعاً می خواهد گریه کند. در اتاق ، او به حمام عقب نشینی می کند تا اشکهایش را بیرون دهد ، اما وقتی جیمز از او س asksال می کند حال او خوب نیست ، با وجود اینکه به او می گوید در صحنه قبلی برای خودش بایستد ، مسواک می زند.

8خنده دار: 'من تو رو دیدم که اسکیت می زنی. شما خیلی لوس هستید. '

وقتی آلیسا تصمیم می گیرد خودش را به جیمز معرفی کند ، به نظر می رسد توهین به او بهترین راه برای دوست داشتن او است. او با مهربانی به او می گوید 'F *** off' اما تصمیم می گیرد به هر حال با او معاشرت کند. آنچه که آلیسا نمی داند این است که قصد دارد او را بکشد.

او در چند قسمت اول چاقو را به دست می گیرد ، منتظر لحظه مناسب است و همیشه آن را به عقب می اندازد. آلیسا خوشبختانه بی اطلاع است ، یا شاید تصمیم گرفته است که متوجه نشود ، یا اهمیتی نمی دهد. او هرگز به صراحت به این موضوع نمی پردازد ، اما این می تواند یک موضوع جالب باشد که اگر مطرح شود فصل سوم هرگز اتفاق می افتد

شمشیر پوکمون و تکامل استارترهای سپر به بیرون درز کرد

7قلبشکنی: 'شما نمی توانید مردم را بسازید و آنها را رها کنید. آنها فکر خواهند کرد که در زندگی کل زندگی خود اشتباهی انجام داده اند. '

آلیسا ناامیدانه به این امید که پدرش به او و جیمز کمک خواهد کرد تا از آشفتگی که در آن گرفتار شده اند کمک کند. هنگامی که آنها برای اولین بار با او ملاقات می کنند ، او هیجان زده و کاملاً نسبت به هر گونه نقص یا رفتار عجیب او کور شده است. او تمام زندگی خود را منتظر دیده است تا به درستی با او ملاقات کند و واقعاً معتقد است که او به او اهمیت می دهد.

متأسفانه ، این صحت ندارد. او از کودکی او را رها کرد ، و با وجود اینکه آلیسا چه خواسته ای از او دارد و هرچند که خودش فریب این باور را خورده است که هرگز به او توجهی نکرده است. اما این س ofال که چرا او را رها کرده پاک نمی شود.

6خنده دار: 'این یک فیلم نیست.'

وقتی جیمز اتومبیلی را که از پدرش سرقت کرده تصادف می کند ، آلیسا می خندد ، اما بعد متوجه می شود که آنها اکنون تنها وسیله حمل و نقل خود را از دست داده اند. آنها تصمیم می گیرند از ماشین پیاده شده و خسارت را ارزیابی کنند.

جیمز که پیراهنش هنوز در ماشین است ، از آلیسا می پرسد که آیا فکر می کند ماشین منفجر خواهد شد؟ او یکی از خشمگین های شدید مارک تجاری خود را به او می دهد و پاسخ می دهد: 'این یک فیلم نیست'. آنها شروع به مشاجره می کنند ، اما آلیسا دور می شود ، جیمز هم دنبال می کند - وقتی ماشین منفجر می شود ، یک خط مشت به کمدی کاملاً به موقع این صحنه می افزاید. همچنین به عنوان استقرار عالی لحن برجسته سریال عمل می کند ، که این نمایش را از آن متفاوت می کند معاصران .

5قلب شکن: 'شما می توانید فکر کنید که از چیزی فرار کرده اید اما در واقع تمام مدت آن را با خود حمل کرده اید.'

این نقل قول در اواخر فصل 2 رخ می دهد ، مدتی نگذشته که پلیس در کافه ای حضور پیدا کرده است ، جایی که بانی فقط اقدام به خودکشی کرده است. بدیهی است که وقایع آسیب زا بوده است ، اما لحن آلیسا گاه به گاه و توخالی است. حالا که همه اقدامات سپری شده است ، او نیاز دارد که همه اتفاقات را مرتب کند.

مرتبط: 10 نمایش کوتاه در Netflix برای پرخوری آخر هفته

او می فهمد که هرگز اتفاقات فصل اول را به طور کامل پردازش نکرده است ، بنابراین این بازتاب راهی عالی برای شروع کار در فینال است. حالا که او یک زن جوان است ، او به اندازه کافی بالغ شده است که می تواند همه چیز را فکر کند و احساساتش را برطرف کند. در صحنه آخر ، او حتی اعتراف می کند که به کمک روانشناختی احتیاج دارد.

4خنده دار: 'نمی توانم باور کنم که نمی دانستم نام میانی او آلن است.'

آلیسا در مورد ازدواج با تاد شک دارد اما تصور می کند طبیعی است که عروس در روز عروسی چنین احساسی داشته باشد. اما بینندگان می توانند ببینند که چیزی درست نیست. تاد در حالی که چشمهایش ورق می خورد و لبخندهای ریز را به زور نگاه می کند ، او را عاشقانه نگاه می کند.

آواتار: آخرین airbender فصل 3

وقتی سرانجام از او س askedال شد که آیا تاد آلن کینگ را به شوهر قانونی ازدواج کرده خود می برد یا نه ، او ساکت است. عبارتی عجیب و غریب از چهره او عبور می کند و ما انتظار داریم که او بفهمد که مرتکب اشتباه شده است ، اما تنها چیزی که صدای او می گوید این است: 'من باور نمی کنم که من نمی دانم نام میانی او آلن است.' با جیمز به صحنه ای برید.

3قلب شکن: 'شما می توانید در یک مکان گیر کنید و حتی متوجه آن نشوید. اگر مراقب نباشید ، می توانید برای همیشه در آنجا گیر کنید. مثل بانی. '

همانطور که در فینال فصل 2 همه چیز به اوج می رسد ، آلیسا به طور فزاینده ای درون نگر می شود. او به هیچ کس نمی گوید چه فکر می کند یا چه احساسی دارد ، شاید به این دلیل که هنوز هم سعی دارد این مسئله را خودش رقم بزند.

مربوط: 25 فیلم برتر در حال حاضر در Netflix

Witcher 3 جایگزین yennefer است

او زمان زیادی را صرف تلاش برای نادیده گرفتن و فراموش کردن آنچه در خانه Clive Koch در فصل 1 اتفاق افتاده است ، اما در حقیقت ، او هرگز نتوانسته است از پس آن برآید. او همانقدر که بانی به خاطراتش از کلیو چسبیده است آنجا گیر کرده است. بانی چنان از این خاطرات محافظت می کند زیرا آنها تنها خاطرات خوشبخت او هستند و برای حفاظت از آنها چنان مصمم است که همه دلایل را نادیده می گیرد.

دوخنده دار: 'من یک موز بزرگ عالی با گیلاسهای اضافی روی آن قرار خواهم داد.'

آلیسا استعداد ویژه ای برای آزار مردم دارد. در اولین قرار ملاقات ، او و جیمز از غذاخوری محلی بازدید می کنند. پس از اظهار نظر پیشخدمت در مورد سفارش بزرگ خود ، آلیسا می خندد و سفارش خود را ادامه می دهد ، و با 'یک قاشق اضافی' کار را تمام می کند. او با تمسخر از پیشخدمت متخلف عذرخواهی می کند و دستور خود را مانند بالا تکرار می کند.

پیشخدمت ماروین را صدا می کند ، در حالی که آلیسا داد می زند ، 'اوه ، آره ، برو و بیا ماروین ! ببین اگر ماروین شما می توانید یک موز برای من تقسیم کنید ، شما ***! ' و او غذاخوری را ترک می کند ، در حالی که در خانه را ترک می کند ، محکم کوبیده و فریاد می زند ، 'خداحافظ ، ماروین!' جیمز وقتی پیشخدمت خود را با آرامش مشاهده می کند ، به پیشخدمت با لبخند ناخوشایند لبخند می زند: 'به نظر می رسید که آلیسا برخی از مشکلات را دارد.'

1قلبشکنی: 'من همیشه در آن خانه هستم. من همیشه در آن اتاق هستم. من نمی توانم خارج شوم. '

در حالی که بانی در مورد شلیک به آلیسا و جیمز بحث می کند یا خیر ، آلیسا سعی می کند با او استدلال کند ، اما او به طرز عجیبی آرام است. او پذیرفته است که در شرف مرگ است ، اما هنوز هم نمی خواهد بانی بقیه عمر خود را که در اثر گناه فرسوده است ، زندگی کند.

بانی می گوید که آنها باید به خاطر آنچه با کلایو کردند مجازات شوند ، و آلیسا می پرسد ، 'شما فکر می کنید ما نبودیم؟' و این درست است - آنها قبلاً خود را به اندازه کافی مجازات کرده اند. اگرچه آلیسا واقعاً او را نکشته است و حتی اگر از خود دفاع باشد ، اما او همچنان هر روز آن خاطرات را زنده می کند انگار که او را به قتل رسانده است.