Game Of Thrones: 10 چیزی که ما هرگز در مورد سانسا استارک درک نکرده ایم

چه فیلمی را ببینید؟
 

بازی تاج و تخت به دلیل خطوط داستانی پیچیده خود شناخته شده است ، اما جنبه های خاصی از طرح مربوط به سانسا استارک س fansالات بی پاسخ طرفداران را برانگیخت.





سانسا یکی از بزرگترین دگرگونی ها را در بین مجموعه های محبوب HBO از هر شخصیت داشته است بازی تاج و تخت . از یکی از منفورترین ها تا یکی از محبوب ترین شخصیت ها در قوس هشت فصل او ، چیزهای زیادی در مورد 'ملکه در شمال' یاد گرفته و دوست داریم.






مرتبط: 10 شخصیت Game of Thrones و کلاسهایی که Dungeons و Dragons بازی می کنند



از شاهزاده خانم ناله ای که به طور تصادفی به خانواده اش خیانت کرد تا یکی از باهوش ترین نقشه کارها در همه بازی تاج و تخت ، حتی طرفدارانی که عاشق سانسا نشدند قطعاً به احترام او بزرگ شدند. اما ، در حالی که سانسا از تجربیات خود درس می گرفت ، مانند بقیه افراد در این برنامه کاملاً بی نقص بود و سهم خود را از اشتباهات نسبتاً خوب انجام داد. در اینجا چند نکته وجود دارد که درک آنها درباره سانسا هنوز هم دشوار است.

10چرا او با آریا خیلی عجیب بود؟

رقابت بین خواهران بسیار متفاوت در جوانی قابل درک بود (آریا در مراسم جشن در جشن به سمت سانسا غذا پرتاب می کرد) اما چیز زیادی برای توضیح رفتار سانسا وقتی خواهران یکدیگر را در فصل هفت پیدا می کنند چیز کمی است. سردی او و ترس از اینکه آریا او را بکشد و می خواهد بانوی وینترفل شود ، هیچ وقت منطقی نبود. حتی اگر آریا تغییر کرده بود ، با مهارت جنگی تازه پیدا شده ، کاملاً واضح بود که علاقه ای به بانوی وینترفل ندارد. مشکوک بودن سانسا به خواهرش هیچ وقت منطقی نبود.






9چرا او از جافری عصبانی نبود؟

بعداً در فصل دو و فراتر از آن مشخص شد که چرا سانسا باید با جفری موافقت کند و هرگز احساسات واقعی خود را نشان ندهد ، اما پس از نامزدی خواستار قتل سگ خود ، لیدی ، بدون هیچ دلیلی جز کوچک بودن ، او هرگز از او عصبانی نبود . او از آریا عصبانی بود ، البته این گرگ وحشی او بود که جفری را گزید ، اما این واقعیت که معشوقش نه واقعیت را گفت و نه برای حیوان خانگی محبوبش ایستاد کاملاً بیانگر آن بود. و سانسا ، گرچه به دلایل دیگری از جفری متنفر شد ، اما هرگز واقعاً به وضعیت بانو نپرداخت.



8چرا او خود لیتل فینگر را نکشت؟

عدالت شعری خاصی داشت که آریا گلوی لیتل فینگر را با خنجر خود بریده ، اما عجیب است که سانسا خودش این کار را نکرد. وی ، به هر قصد و هدفی ، رئیس هوس استارک را عهده دار شده بود و اگر چیزی را از پدرش می آموخت ، باید این بود که کسانی که این حکم را صادر می کنند ، باید شمشیر بزنند. به این همه آسیب اضافی که زیر نظر لیتل فینگر متحمل شد اضافه کنید و دیدن اینکه آریا خنجر را به خواهر بزرگترش می ریزد و اجازه می دهد کارش را انجام دهد رضایتبخش تر بود.






7چرا او نشانه های سبک خود را از Littlefinger گرفت؟

ظاهر تاریک جدید او در فصل چهار ، هنگامی که Littlefinger روح او را به دور ازایری مطمئناً نگاه جالبی بود ، اما این واقعیت که به نظر می رسید تا حدودی بر اساس ظاهر لیتل فینگر باشد ، کمی نگران کننده بود.



مرتبط: Game Of Thrones: 5 شخصیت دوست داشتنی (و 5 هوادار تحمل نمی کنند)

صرف این همه وقت در کینگ اند لندینگ با تمام خانم های قلمرو چرا سانسا نمی توانست نشانه های خود را از شخص دیگری بگیرد کمی عجیب است (به خصوص پس از اینکه لیتل فینگر او را می بوسد ، که بسیار نامناسب بود). او خیلی چیزها را به او آموخت ، بعضی از آنها ناخواسته ، اما این بدان معنی نیست که او باید نگاه او را منعکس می کرد.

6چرا او در مورد آریا تعجب نکرد؟

در پایان HBO بازی تاج و تخت فصل اول ند استارک سرش را خرد می کند و آریا ناپدید می شود (همانطور که بینندگان آگاه بودند به سمت دیوار و دیده بان شب حرکت می کند). اما سانسا نمی دانست خواهرش را برای رفتن به شمال محکم کرده اند ، او حتی نمی دانست آریا هنوز زنده است. همیشه کمی عجیب بود که سانسا کمی بیشتر در مورد محل اقامت خواهرش تعجب نمی کرد. البته او آریا را دوست نداشت ، اما پس از تماشای قتل یکی از اعضای خانواده ، درک این مسئله دشوار بود که چرا او علاقه بیشتری به پیگیری کسانی که ظاهراً باقی مانده اند ، نخواهد داشت.

5چرا او در مورد جون به تیریون گفت؟

البته ، از نظر منطقی ، سانسا در مورد جون به تیریون گفت تا به تضعیف حکومت دنریس کمک کند ، اما اگرچه منطقا منطقی بود ، درک این انتخاب همیشه دشوار بود. سانسا یاد گرفت که وقتی در جنوب بود به کسی اعتماد نکند و با این وجود در اولین لحظه ای که پیش می آید برخلاف خواسته های خانواده اش عمل می کند. این یک انتخاب عجیب است ، مخصوصاً بعد از هر آنچه سانسا در هفت فصل اول نمایش پشت سر گذاشت. بسته زنده مانده است ، اما باید در برقراری ارتباط بهتر شود.

4چرا او نمی خواهد سرسی رنج را ببیند؟

هیچ چیز خوبی برای سانسا در جنوب اتفاق نیفتاده است ، این درست است ، اما درک اینکه او نمی خواهد پایین بیاید و حمله نهایی به King's Landing و تماشای سقوط سرسی را ببیند دشوار است (مخصوصاً که او بعداً در همان فصل به جنوب می رود تا به انتخاب یک جدید کمک کند) پادشاه) او برای همیشه از جنوب دور نماند ، فقط برای یک لحظه که می توانست یکی از بزرگترین دشمنانش را ببیند یا به او کمک کند. سانسا باید بهتر از اعتماد به سخنان دیگران باشد وقتی که صحبت از حقیقت درباره اتفاقاتی که برای دشمنان و خانواده می افتد ، می شود.

3چرا او خواهر و برادرش را رها می کند؟

در پایان فینال از بازی تاج و تخت تمام خواهران و برادران استارک ، که تازه به هم رسانده شده اند ، دوباره از هم جدا می شوند. سانسا به شمال می رود ، جون به سمت شمال می رود ، آریا به غرب می رود و بران در جنوب در کینگ لندینگ می ماند.

مربوط: Game Of Thrones: 5 دلیل چرا فصل 7 همانند فصل 8 بد است (و 5 چرا بهتر است)

چه اتفاقی برای 'بسته زنده مانده است' رخ داده است؟ اگر همه آنها خیلی سریع دوباره به راه خود می روند ، این بسته تمرین چندانی نداشته است. این واقعیت که سانسا ، از بین خواهر و برادرش ، اصرار به ماندن بیشتر همه با هم ندارد ، عدم تصمیم گیری بسیار عجیب از طرف او است.

دوچرا او زودتر به Brienne نمی رسد؟

ممکن است برین در حالی که با لیتل فینگر نشسته است به سانسا نزدیک شود اما سانسا (حتی قبل از فروش به بولتونز) عاقل تر شده است و این واقعیت که او زودتر به Brienne نمی رسد یا روش ارتباطی خود را پیدا نمی کند درک شوالیه سخت است. او دقیقاً می داند لیتل فینگر کیست و چقدر وحشت زده است (بنابراین تنها بودن با او از قبل غیر منطقی است). باید براین و سانسا خیلی زودتر از آنچه که می خواستند با هم متحد می شدند.

1چرا او نمی تواند با دنریس کنار بیاید؟

سانسا ، بیش از هشت فصل ، بی اعتماد بودن را یاد گرفت ، از مردم س questionال کرد ، این قابل درک است. آنچه قابل درک نیست عدم تمایل وی به گوش دادن یا شناختن دنریس است. سانسا و ملکه اژدها اشتراکات زیادی داشتند ، به عنوان زن دست کم گرفته می شدند ، در ازدواج فروختند ، در جستجوی خانه بودند ، آنها فقط می توانستند دوستان خوب و متحدان بزرگی باشند اگر فقط سانسا مایل بود به حرف دنی گوش کند یا چیزی را به غیر از خودش در نظر بگیرد آرزوها و یک شمال مستقل.