آیکن های کشف شده: جنگ ستارگان مصاحبه: خالق برایان ولک-وایس

چه فیلمی را ببینید؟
 

نمادهای کشف شده: جنگ ستارگان ، مجموعه مستند شش قسمتی جدید ارائه شده توسط معاون تلویزیون و شرکت Nacelle، داستان را بیان می کند جنگ ستارگان به روشی کاملا جدید این سریال را پوشش می دهد جنگ ستارگان اپیزودهای I-VI، به طور مساوی مبارزات و موفقیت های فیلم ها را روشن می کند. با حضور بازیگرانی مانند آنتونی دنیلز در کنار تعدادی از اعضای اصلی فیلم، نمادهای کشف شده: جنگ ستارگان فصل 1 پر از داستان های دست اولی است که مطمئناً طولانی مدت درگیر خواهد شد جنگ ستارگان بینندگان و تازه واردان به سریال. این سریال حتی اولین مصاحبه های جلوی دوربین را با مارسیا لوکاس، همسر سابق جورج لوکاس، که سردبیر نسخه اصلی بود، دارد. جنگ ستارگان سه گانه





این سریال توسط برایان ولک ویس، موسس شرکت Nacelle ساخته و کارگردانی شده است. اگرچه Volk-Weiss موفقیت اولیه خود را در دنیای کمدی به دست آورد، او به دلیل کارش در سریال موفق نتفلیکس شناخته شده است. اسباب بازی هایی که ما را ساختند و فیلم هایی که ما را ساختند . ولک وایس توجه خود را معطوف کرد جنگ ستارگان برای فصل اول آیکون ها کشف شدند ، اگرچه ظاهراً این نمایش قرار است با آن مقابله کند سیمپسونها در فصل دوم آن






مطالب مرتبط: اوبی وان کنوبی: مصاحبه با ناتالی هولت آهنگساز



برایان ولک وایس با او صحبت کرد رنت صفحه در مورد قصد پشت سر نمادهای کشف شده: جنگ ستارگان ، همراه کردن مارسیا لوکاس و رفتار منصفانه با فیلم های پیش درآمد.

Screen Rant: شما وارد دنیای کمدی شدید، درست است؟






برایان ولک وایس: بله. من ده سال مدیر بودم.



فیلم بعدی دزدان دریایی کارائیب کی اکران می شود

چه چیزی باعث شد که به سمت کارهای مستند شما روی بیاورید؟






برایان ولک وایس: جالب بود. خیلی دیوانه است. من کارم را به عنوان مدیر شروع کردم و فقط نماینده کمدین ها بودم. و زمانی که شما فقط نماینده کمدین ها هستید، بین صفر تا سه بار در سال، یک استندآپ ویژه برای مشتریان خود تولید می کنید. یک روز از یک نماینده با من تماس گرفت و از من پرسید که آیا می خواهم یک استندآپ ویژه برای یکی از مشتریانش که قبلا مدیری داشت تهیه کنم، و من بسیار آزرده شدم. من فکر می کردم 'این مسخره است. چرا ما آنقدر خوب هستیم که برای او تولید کنیم، اما او را مدیریت نکنیم؟ من آنقدرها خوب نبودم



صبح از خواب بیدار شدم و فهمیدم کار من پول درآوردن است - به شرطی که قانونی باشد - و دوباره به او زنگ زدم و عذرخواهی کردم. شنیده شد - اتفاقا، مایکل ایان بلک بود - که ما در حال تولید استندآپ های ویژه برای غیر مشتری ها بودیم، و بهترین راهی که می توانم این را برای شما توضیح دهم این است که در کمتر از یک سال، از من بلند شدم. میز میز رفتم و رفتم دستشویی و در حمام با جیم گافیگان، کوین هارت و عزیز انصاری برخورد کردم. کمتر از یک سال از اجرای آن ویژه مایکل ایان بلک گذشته بود. بنابراین ناگهان به ذهن من رسید - و اتفاقاً، مدیریت سرگرم کننده ترین کار نیست. راه دیگر برای گفتن این است که من واقعاً از کار بدتر اطلاعی ندارم. من مطمئن هستم که استخراج در معدن نمک به اندازه کافی سرگرم کننده و منصفانه نیست، اما تولید محصولات ویژه استندآپ بسیار سرگرم کننده تر بود. و ما شروع به انجام آن در مقیاسی کردیم که هیچ کس هنوز انجام نداده بود. در عرض سه سال، ما 25 تا 30 سال را انجام می‌دادیم و مهمتر از همه، مالکیت 95 درصد موارد ویژه‌ای را که ساخته بودیم حفظ کردیم، که به ما امکان ساخت کتابخانه را داد.

من همیشه فیلم های مستند را دوست داشتم، بنابراین در تمام این مدت، معمولاً هر سال، می توانستم یک سریال مستند را به کسی بفروشم. و صادقانه بگویم، آنها هرگز به این خوبی ظاهر نشدند. من هنوز در حال مدیریت بودم، هنوز در حال تولید استندآپ های ویژه بودم، و من یک کلکسیونر بزرگ اسباب بازی بودم و هستم. هفت سال بود که سعی می کردم این نمایش درباره اسباب بازی ها، تاریخچه اسباب بازی ها را بفروشم. و من چند بار خیلی نزدیک شده بودم، اما هرگز آن را نفروختم.

مردی در نتفلیکس که اسمش دیوین است... من سال ها بود که تقریباً تمام کارهای استندآپ کمدی ام را با او انجام داده بودم و بعد یک روز با من تماس گرفت و گفت: 'هی مرد، نتفلیکس فقط من را مسئول فیلمنامه نشده قرار داد، چیزی داری؟' بنابراین، البته، اولین و تنها چیزی که برای او آوردم این نمایش درباره اسباب بازی هایی بود که 70 درصد از یک دهه سعی در فروش آن داشتم. او چند یادداشت عالی ارائه داد، ما یک نوار ضبط کردیم و کل نمایش را دوباره اجرا کردیم. یادداشت های او... من دیشب روی یک کات یادداشت دادم و آن یادداشت ها مستقیماً با نت هایی که دوین در آن زمان به ما داده بود، یعنی حدود شش سال پیش، مرتبط بود. که منجر به اسباب بازی هایی که ما را ساخته اند و این اولین برنامه ما بود که فصل دوم داشت. چیزی که از آن یاد گرفتم این بود که، ظاهراً اگر به کاری که انجام می‌دهم اشتیاق داشته باشم، کار بهتری انجام می‌دهم.

پس از آن، ما به تمرکز واقعی روی مستندهای بدون فیلمنامه که چیزهایی بودند که شرکت جذب آنها می شد، روی آوردیم. و واقعاً در بیشتر موارد، به دو دسته تقسیم می شود: فرهنگ پاپ و کمدی. احتمالاً گسترده تر از آن است. مردم همیشه از من می پرسند که ما به دنبال چه چیزی هستیم. آنچه اکنون همیشه می گویم این است که تنها چیزی که به دنبال آن نیستیم تاریکی است یا تاریکی به خاطر تاریکی. ما نمی‌خواهیم زن را که شوهر را می‌کشد، یا شوهری که زن را می‌کشد، انجام دهیم، ما هیچ یک از اینها را نمی‌خواهیم. اما به غیر از این، ما به هر چیزی علاقه داریم و اساساً از همان مدلی استفاده می کنیم که برای تجارت استندآپ کمدی در مستندهایمان استفاده می کردیم. بنابراین ما اکنون مالک اکثر مستندهایی هستیم که می سازیم. بنابراین نمادها: کشف شده ما مجوز آن را به Vice دادیم، به شرکت های دیگر مجوز دادیم، اما درست مانند کاری که با استندآپ کمدی انجام دادیم، که اکنون منجر به بیش از 2000 کتابخانه ویژه شده است، سعی می کنیم با مستندها نیز انجام دهیم.

جنگ ستارگان مدتی است که وجود دارد بسیار مستند و بسیار مورد بحث قرار گرفته است. چه زمانی احساس کردید که زاویه ای از آن داستان را پیدا کرده اید که ارزش گفتن داشته باشد؟

برایان ولک وایس: می دانید، این واقعا خنده دار است، و من سال گذشته با این موضوع پشت سر گذاشتم پیشتازان فضا . من یک Trekkie بزرگ هستم، و من یک بزرگ هستم جنگ ستارگان پسر من هر دو را به یک اندازه دوست دارم، که به نوعی غیرعادی است. اما از آنجایی که من خیلی طرفدار هستم، تقریباً هر کتابی را در مورد ساخت آن خوانده ام پیشتازان فضا و ساختن جنگ ستارگان و من هر مستندی را - در حد منطق - درباره ساخت هر دو دیده ام. چیزی که من نمی‌فهمم، اما حداقل پانزده سال است که از آن آگاه بودم، این است که بسیاری از چیزهای کتاب هرگز وارد فیلم‌های مستند نمی‌شوند. من چند نظریه دارم که چرا، اما برای پاسخ به سوال شما، بسیار آسان بود. چون همه این چیزها را از روی کتاب هایی می دانستم که هرگز در مستندها نبود. بنابراین، من فقط آنچه در کتاب ها بود را در مستندها قرار دادم. این شماره یک بود.

شماره دو، اکثر افرادی که در مورد این چیزها مستند می سازند به دو دسته تقسیم می شوند. یکی، آنها برای دارنده حقوق کار می کنند. پس ما پیشتازان فضا نمایش، یا ما جنگ ستارگان نمایش - ما آن را با Viacom انجام ندادیم. ما آن را برای دیزنی نساختیم. ما آن را برای خودمان ساختیم، بنابراین می‌توانستیم هر چیزی را که می‌خواستیم در آن بگذاریم، و چیزی مانند «اوه، نه، نه، نه» وجود نداشت. شما نمی توانید در مورد لوسیل بال صحبت کنید. باید فقط درباره ژن رودنبری باشد. پس این بخشی از آن است.

بخش دیگر این است که سایر افرادی که در مورد این چیزها مستند می سازند معمولاً کار تمام وقت دارند و کار دیگری انجام می دهند. این واقعاً یک کار عاشقانه است و آنها در گاراژ یا زیرزمین خود کار می کنند و معمولاً فقط می توانند یک مستند دو ساعته بسازند. بنابراین با نمادها: کشف شده ، شش ساعت وقت داشتیم. با ما پیشتازان فضا نشان می دهد، ما یازده ساعت وقت داشتیم. بنابراین ما توانستیم داستانی را تعریف کنیم که الف.) به خاطر کتاب‌ها، می‌دانستم چه چیزی را باید بگذارم، و سپس ب.) زمان انجام آن را داشتم. به طوری که، به دلیل عدم بیان بهتر، آن نمایشگاه A است.

نمایشگاه B. شروع با اسباب بازی هایی که ما را ساخته اند ، که اکنون - ما شش سال پیش تولید آن را شروع کردیم - اگر به تیتراژ قسمت این هفته نگاه کنید. نمادها: کشف شده ، از جنگ ستارگان ، احتمالاً 80٪ همان افراد هستند. بنابراین ما اکنون این تیم را داریم که مانند هر روز رفتن به مدت شش سال است، بنابراین می‌توانیم خیلی سریع برویم و کسی را پیدا کنیم، مثلاً مارسیا لوکاس، که تا به حال مصاحبه‌ای با دوربین انجام نداده است. از سبز کردن نمایش تا رزرو کردن او احتمالاً حدود شش یا هفت هفته طول کشید. و من نمی دانم که آیا این مدت طولانی به نظر می رسد یا نه، اما این واقعیت که او پنجاه سال است که مصاحبه ای انجام نداده است، و ما او را در عرض دو ماه گرفتیم... به این دلیل است که من با او کار می کنم - در نظر من بسیار مغرضانه است، اما هنوز هم احساس می کنم این درست است - با یکی از بزرگترین تیم های تاریخ مستند.

آیا برای بدست آوردن مارسیا سختی بود؟ و آیا می دانید چرا او قبلاً در این مورد صحبت نکرده است؟

برایان ولک وایس: ما نمایش های زیادی از این دست تولید کرده ایم، و چیزی که من آموخته ام این است که هیچ ارتباطی بین اینکه شخص چه کسی است و رزرو کردن آنها وجود ندارد. مثلاً ما سیگورنی ویور را به راحتی برای خود گرفتیم بیگانگان قسمت از فیلم هایی که ما را ساخته اند ، اما قفل کردن دوم بعد از میلاد غیرممکن بود و ما هرگز او را نگرفتیم. بنابراین، شما فقط باید به تماس ادامه دهید. اگر آن‌ها را درست از روی خفاش حذف نکنیم، یکی از راه‌های اصلی جذب افرادی که به سختی به دست می‌آیند، از طریق شخصی است که با او مصاحبه کرده‌ایم. آنها به ما اعتماد دارند، به ما کمک می کنند تا به آنچه می خواهیم برسیم.

با کسی مصاحبه کرده بودیم. ما قبلاً او را می شناختیم، او اوقات خوبی را با ما سپری می کرد، و او می گفت 'در تلاش برای به دست آوردن چه کسی هستید؟' و ما می‌گفتیم، 'خب، نهنگ سفید ما مارسیا لوکاس است.' و او می گفت: 'خب، با کی صحبت می کنی؟' ما گفتیم که با چه کسی صحبت می‌کردیم - این کارگزاران بود، یا روزنامه‌نگاران، یا فلان وکیل، فلانی مثل آن - و او گفت: 'نه، نه، نه، باید از این زن عبور کنی.' بنابراین او نام او را به ما داد و از همه مهمتر به او پیام داد و گفت ما باحالیم. و بعد مصاحبه گرفتیم. جالبه. یک روز صبح از خواب بیدار شدم، فکر می کنم صبح سه شنبه بود... قرار بود ساعت سه بعد از ظهر به نیویورک پرواز کنم، و با این ایمیل از خواب بیدار شدم که می گفت: 'فردا و برای 9 روز آینده.' و ساعت دو بعد از ظهر، چون او در هاوایی بود، من تمام سفر نیویورک خود را لغو کرده بودم، آن روز به هاوایی پرواز کردم و روز بعد با او مصاحبه می کردم.

پس از مصاحبه، و تا آنجا که می‌دانستم، هرگز و هرگز قبلاً این کار را نکرده بودم، اما از او پرسیدم: «چرا؟ چرا گفتی بله؟ و می‌توانستم پاسخ او را حدس بزنم، زیرا آن را فهمیده بودم، اما همه چیز به زمان‌بندی با کسی مثل او مربوط می‌شود. شش ماه قبل ممکن است نه گفته باشد، شش ماه بعد ممکن است نه گفته باشد. و، او این را نگفت ، اما یک مصاحبه شش ساعته بود ... گوش دادن به او، فکر می کنم دو چیز بود. یکی، او کمتر از چهار سال با هشتاد سالگی فاصله دارد، به طوری که کاری برای شما ایجاد می کند، و دوم، فکر می کنم او به نوعی شروع به عصبانی شدن از این است که او از تاریخ کنار گذاشته شده است. زیرا در این شش ساعت، او باید چهار یا پنج بار داستان را در مورد نحوه خواندن یک کتاب در بیست و پنجمین سالگرد تعریف کرده باشد و فقط یک مورد از او در واژه نامه ذکر شده است. و هنگامی که او به صفحه از واژه نامه رفت، به معنای واقعی کلمه پوستری از واژه نامه بود امیدی تازه ، و آنها فقط از او در واژه نامه نام بردند زیرا نام او روی پوستر است.

اگر دوست داشتنت اشتباه است چه زمانی در سال 2017 باز خواهد گشت

من فکر می کنم فقط به او رسید. من تقریباً هشتاد ساله هستم، نقش مهمی در موفقیت این فیلم بازی کردم و همه را در این فیلم شکست دادم. من قصد دارم در مورد آن صحبت کنم. و این 99.5٪ است. 0.5% این است که دوست او که ما را معرفی کرده است و کسی که ما را به او معرفی کرده است، دوست داشته است فیلم هایی که ما را ساخته اند . این نیز یک متغیر بزرگ است.

بچه ها سعی کردید با جورج لوکاس تماس بگیرید؟

برایان ولک وایس: همیشه. حداقل یک بار، احتمالاً دو بار تماس گرفتیم. گوش کنید. من تا پنج سال پیش در زندگی‌ام هیچ مصاحبه‌ای انجام ندادم، بنابراین فقط پنج سال است که کار مطبوعاتی می‌کنم، و فقط بگوییم که مثل پنج سال پیش بالا و پایین نمی‌پرم تا درباره اسباب‌بازی‌ها صحبت کنم. منظورم این است که ... چقدر می توانید در مورد اینکه R2-D2 شکل مناسبی برای یک شیشه کوکی است صحبت کنید؟ چند بار می توانید آن داستان را بگویید؟ این پنج دهه از بیان آن داستان است. اما من می دانم، و باز هم، من هیچ راهی برای دانستن این حقیقت ندارم، اما بر اساس افرادی که داستان را به من گفتند، 99٪ مطمئن هستم که درست است. جورج... لوکاس - فکر نمی کنم هنوز بتوانم او را جورج صدا کنم، من فقط یک بار او را برای حدود یازده ثانیه ملاقات کردم - او آن را دید. اسباب بازی هایی که ما را ساخته اند قسمت، و او آن را دوست داشت. اما من هیچ راهی برای دانستن این موضوع ندارم.

باشه. شما قبلاً درباره مستندهای دیگری که در اختیار سازندگان هستند با این موضوع صحبت کردید، اما واقعاً در این نمایش به جنجال‌های زیادی در پشت صحنه پرداختید. من هنوز به فیلم‌های پیش درآمد نرسیده‌ام، اما این فیلم‌ها حتی بحث‌برانگیزتر هستند. غوطه ور شدن در آن فیلم ها و شنیدن استقبال آنها از سوی افرادی که روی آنها کار می کردند چگونه بود؟

برایان ولک وایس: من این را خواهم گفت. آن فیلم ها برای افراد زیر سی سال بحث انگیز نیستند. فیلم‌های من [سه‌گانه اصلی]، که الهام‌بخش کل حرفه‌ام بودند، برای اکثر افراد زیر سی سال بسیار خسته‌کننده هستند. و خنده‌دار است - تقریباً کل تیم تحریریه ما در دهه‌ی چهل و پنجاه سالگی هستند، و من اولین برش‌های پیش درآمدها را می‌گیرم و می‌گویم: «بس کن. شما آن را درک نمی کنید. این نظر شماست. ما این نمایش را برای همه می سازیم. ما نمی توانیم مغرضانه باشیم. و برای ثبت می گویم که از پیش درآمدها متنفر نیستم. من چهل و شش سال دارم و یکی از تنها افرادی هستم که در سنم می شناسم... نمی دانم آیا تا به حال با کسی در سن خودم برخورد کرده ام که او را به اندازه من دوست داشته باشد.

ما به همان روشی که در هر چیزی کبوتر می کنیم، در آن فرو می رویم. جالبه. ما اعتبار زیادی برای این نمایش به خاطر مارسیا لوکاس دریافت می کنیم، و باز هم، او مصاحبه ای انجام نداده است، او همان چیزی است که هست، و این عالی است. اما مصاحبه هاوارد کازانجیان هم به همان اندازه دلخراش بود، زیرا او هم حرف های زیادی زد - او چیزهایی گفت که پنجاه سال است شایعه شده است. و همانطور که به پیش درآمدها مربوط می شود، زیرا سوالی که می پرسید درباره این است که ما وارد بحث و جدل می شویم - و اتفاقاً، دیزنی + یکی از بهترین مستندهای تمام دوران را منتشر کرد.

پشت صحنه در ILM ( نور و جادو)، و متوجه خواهید شد - متوجه شدم که چرا مارسیا در آن حضور ندارد، اما برای من عجیب است که کازانجیان در آن حضور ندارد. کازانجیان کاملاً باید در آن حضور می‌داشت، زیرا چیزی که کازانجیان صندلی ردیف جلو داشت - و باید به خاطر داشته باشید که با مارسیا، او روی آن کار می‌کند. جنگ ستارگان سپس او به مدت شش ماه به نیویورک می رود تا با اسکورسیزی کار کند - کازانجیان هر روز آنجا بود. بازگشت جدی ، امپراتوری پاسخ می دهد، و او به معنای واقعی کلمه مردی بود که تقریباً بعد از آن ILM را تعطیل کرد بازگشت جدی. ILM و Lucasfilm به نوعی در مکث بودند، به خصوص Lucasfilm، پس از آن بازگشت جدی .

ایا گرین یک زن برای کشتن

در پاسخ به سوال شما، ما از بحث و جدل دوری نمی‌کنیم، زیرا الف.) ما همیشه، بدون توجه به هر اتفاقی، سعی می‌کنیم یک نامه عاشقانه به موضوعی که به آن می‌پردازیم بنویسیم، اما به تعریف عشق فکر کنید. من همسرم را دوست دارم، این بزرگترین اتفاقی است که برای من افتاده است، من خیلی خوش شانس هستم که با هم آشنا شدیم، من از کسی که ازدواجی بزرگتر از من داشته باشد، خبر ندارم. ما می جنگیم! ما استدلال هایی داریم. بنابراین، چگونه می توانید نامه ای عاشقانه بنویسید که مردم به آن اعتماد کنند جنگ ستارگان، اگر در مورد آن صحبت نمی کنید - اگر ما فقط یک نامه عاشقانه نوشتیم، و همه چیز عالی بود، چه کسی این را باور می کند، و چگونه با چیزی - چه یک شخص، چه یک فیلم یا یک مستند - ارتباط برقرار می کنید، مگر اینکه حقیقت داشته باشد؟ بنابراین من احساس می‌کنم که ما در خط راست‌گویی، نترسیدن از موضوعات خاص قرار گرفته‌ایم، اما همچنان یک نامه عاشقانه است، زیرا من کاری انجام نمی‌دهم که به چیزی که در حال پوشش آن هستیم ضربه بزند. من فقط این را در زندگی ام نمی خواهم. نمی دانم چرا یک مستند بسازم و شش تا دوازده ماه را صرف کاری کنم که از آن متنفرم.

مثلاً، مدام از من می‌پرسند، 'آیا می‌خواهی نسخه جدید را پوشش دهی؟' جنگ ستارگان فیلم ها؟' و چیزی که من همیشه می گویم این است: 'اگر بتوانم مستندی درباره آن بسازم.' نیرو بیدار می شود ، یک سرکش ، و فقط ، آره. اما اگر من مجبور به پوشش هر یک از موارد دیگر باشم، شخص دیگری می تواند آن را بسازد.

و فصل بعدی شما در راه است سیمپسونها ، درست؟

برایان ولک وایس: درست است.

چرا اون بعدیه؟

برایان ولک-وایس: نه اینکه خوش اخلاق باشم، اما در عنوان است. این است نمادها: کشف شده ، و من این کلمه 'کشف' را بسیار جدی می گیرم. جنگ ستارگان و پیشتازان فضا ، میلیاردها مستند در مورد آن ساخته شده است، و من احساس کردم با تمام تجربیات و منابعمان، می توانیم چیز جدیدی را روی میز بیاوریم. انجام دادیم یا نکردیم، این با دیگران است که تصمیم می گیرند. ولی، سیمپسون ها؟ چقدر مستند در این باره ساخته شده است سیمپسونها؟

یکی؟

برایان ولک وایس: بله. و چند ساعته؟

من حتی نمی دانم. نه شش

برایان ولک وایس: دو ساعت. مثل نود و پنج دقیقه. بنابراین، همانطور که ادامه می دهیم، اگر بیشتر از آن انجام دهیم سیمپسونها ... که بر اساس چگونگی جنگ ستارگان انجام داده است، به احتمال زیاد، خواهید دید که ما شروع به شیرجه زدن به این چیزهایی می کنیم که به معنای واقعی کلمه عنوان هستند. نمادها یعنی بزرگ هستند، اما به هر دلیلی مستندی درباره آنها ساخته نشده است. بنابراین هرچه جلوتر برویم، هر چه بیشتر از اینها بسازیم، دو چیز مشترک خواهند بود. [آنها] چیزهای بسیار، بسیار، بسیار معروفی خواهند بود - و اتفاقاً همیشه نباید فیلم باشد. من خیلی عمدا عنوانی را انتخاب کردم ... می خواهم انجام دهم نمادهای کشف شده: تام کروز!

لطفا.

برایان ولک وایس: گوش کن. من نمی دانم چه خبر است تاپ گان: ماوریک. من حتی طرفدار اولی هم نیستم. دوبار دیدمش، فهمیدم اون موقع چقدر انقلابی بود، فهمیدم... نمی دونم چه خبره موریک . من آن را دو بار در تئاتر دیده ام. من امسال فقط پنج فیلم دیدم و دو تای آنها دیدم تاپ گان: ماوریک . اما مرا به فکر فرو برد من عاشق چند مرد خوب، من عاشق این جدیدم تاپ گان... حرف من این است، آیکون ها کشف شدند لازم نیست در مورد فیلم باشد تنها چیزی که باید در مورد آن باشد یک چیز بزرگ در فرهنگ پاپ است که به خوبی پوشش داده نشده است.

هر شش قسمت از نمادهای کشف شده: جنگ ستارگان در حال حاضر از طریق Vice TV پخش می شوند.