بدترین چیز در مورد هر شخصیت اصلی از نارنجی ، سیاه جدید است

چه فیلمی را ببینید؟
 

نمایش Orange Is the New Black ممکن است در Netflix به نتیجه رسیده باشد ، اما همچنان در بین طرفداران باقی مانده است. در اینجا بدترین قسمتهای شخصیتهای خاکستری اخلاقی آن وجود دارد.





نمایش نارنجی سیاه جدید است ممکن است اجرای خود را در Netflix به پایان برساند اما این بدان معنا نیست که داستان (و شخصیت ها) هنوز با طرفداران نیستند. بینندگان جدید احتمالاً در این زمان فاصله اجتماعی و تماشای بیش از حد و نارنجی شرط مطمئنی برای محتوای با کیفیت قابل توجه است.






مربوط: رنگ نارنجی سیاه جدید است: 10 شخصیت حمایتی منفور



آنچه باعث تماشای این نمایش در بسیاری از فصول بسیار موفق و لذت بخش شد این نمایش ها بود شخصیت ها بیش از هر چیز دیگری هیچ کس ، در زندان یا خارج از آن ، مقدس نبود. در حالی که بینندگان زندگی زندانیان را در داخل و خارج از لیچفیلد بررسی می کردند ، مناطق خاکستری درون هر انسانی به نمایش گذاشته می شد.

10مورلو - وسواس

مورلو سرگرم کننده بود. او می توانست خواهر بچه همه باشد. او می خواست خوب به نظر برسد و مرد خود را پیدا کند. مشکل مورلو رفتار وسواسی او بود. این باعث شد که او سرگرم کننده نباشد با او معاشرت کند و مشکلات بیشتری از آنچه در زندان بود حل کند. وسواس او با نامزدش (و شوهر نهایی) همه را به بالای دیوار می کشاند (از جمله بینندگان).






وسواس در مورد نوزادی که با شوهر آن زمان ، وینی ، باردار می شود را به این موارد اضافه کنید و همه به معنای واقعی کلمه برای چیز دیگری برای گفتگو می کشند. پایان غم انگیز کودک را به آن اضافه کنید و مورلو واقعاً هرگز طنزی را که همه دوست داشتند بازیابی نمی کند.



9دایا - به مادرش گوش نمی دهد

دایا به عنوان یک نوجوان ایده آلیست (که اتفاقاً با مادرش در زندان است) شروع می کند که فقط می خواهد با دوست پسر نگهبان خود دور شود. او از دستش بلند می شود و سپس مجبور است کودک را به خانواده نگهبان تحویل دهد.






مطمئناً ، در خارج مادرش به فرزندان خود توجه کافی نشان نمی داد ، اما او بیش از اندازه کافی توجه می کند در حالی که آنها هر دو در داخل هستند و دایا آن را نمی خواهد (خیلی دیر است). راهی که دایا پایین می رود ، به عنوان یک قاتل و فروشنده مواد مخدر سخت ، می توانست از این مشاوره استفاده کند.



چند صحنه پس از اعتبار در پلنگ سیاه

8Pennsatucky - دین

Pennsatucky همیشه به دنبال راه آسان از جمله راه آسان برای خروج از زندان بود. او برای پرداخت هزینه دادرسی خود از غیرت های مذهبی استفاده کرد. هنگامی که وارد بیمارستان شد (برای اقدامات خود در یک کلینیک سقط جنین) او شخصیتی را که در طول پرونده خود ایجاد کرده بود آویزان کرد و در حین زندان (حداقل در آغاز) به عنوان رهبر و مهره مذهبی عمل کرد.

این امر باعث شد تا وی با برخی دیگر از شخصیت های دیوانه دوست شود و منجر به ضرب و شتم وی شود و بعداً برای مراقبت از خود بفرستد. Pennsatucky می توانست گوشه ای را در راه رسیدن به یک فرد بهتر و بدون دین دورتر کند.

7ماریا - ذهنیت مجرد

در آغاز به نظر می رسید ماریا یکی از زندانیان مناسب تر است ، اما زندان واقعا می تواند یک شخص را خراب کند. ماریا هنگامی که طرفداران او را ملاقات می کنند باردار است ، بنابراین وسواس او در مورد دختری که او دارد او را در بیشتر فصول بعدی حمل می کند.

چگونه در الوهیت به گناه اصلی احترام بگذاریم 2

مرتبط: 10 بزرگترین (و بهترین) حرکت عاشقانه با رنگ نارنجی ، رنگ سیاه جدید است

در فصل سه فرزندش دیگر برای ملاقات او آورده نمی شود و این واقعاً ذهنیت ماریا را خراب می کند. هر کاری که بعد از آن انجام می دهد این است که زودتر از زندان بیرون بیاید و به دخترش برگردد. در حالی که این مورد تحسین برانگیز است ، ماریا بسیاری از زندگی های دیگر را در این روند نابود می کند و هرگز به آنچه که وعده داده شده بود نمی رسد.

6خوشمزه - وفاداری

بر نارنجی سیاه جدید است ، خوشمزه زندگی مهمانی است. کتابدار با نگرش خوش بینانه تمام تلاش خود را می کند تا همه را آرام و خندان نگه دارد (حداقل در چند فصل اول). با این حال ، در حالی که همه به وفاداری تاستی به بهترین دوستش پوسی احترام می گذارند ، این تمرکز تنها بر عشق و دوستی است که اتفاقاً زندگی تستی را خراب می کند.

این مرگ پوسی به دست یک نگهبان است که باعث می شود تا تشی در اواخر فصل چهار شورش ایجاد کند ، که منجر به سقوط نهایی وی و حکم زندان بسیار طولانی تر می شود.

5سوزان - وسواس

مانند مورلو ، وسواس سوزان در مورد برخی موارد ، بدترین حالت را در او به وجود می آورد. برخلاف مورلو ، سوزان بیش از آنکه وسواس کند ، از وسواس خود رشد می کند. سوزان در بدترین شرایط خود در فصل اول قرار دارد که نمی تواند کاری جز وسواس و پیگیری پایپر انجام دهد. او حتی به دلیل این رفتار لقب خود را 'چشمهای دیوانه' می گیرد.

خوب بود که سوزان با پیشرفت نمایش به شخصیتی کاملاً گرد و دوست داشتنی تر تبدیل می شد.

4قرمز - قدرت

همیشه عطش سرخ برای قدرت و احترام بود که منجر به بدترین اقدامات او شد. او می خواهد آشپزخانه را حفظ کند ، کارگرانش را حفظ کند ، به اهمیت و اهمیت ادامه دهد. اما این امر منجر به مشکل قاچاق کالا به زندان می شود.

کینه به دست دارد و آشپزخانه را گم می کند. باز هم ، تمایل به مراقبت از 'دختران' او تحسین برانگیز است ، اما اگر او کمی بیشتر روی صاف و باریک کار می کرد ، می توانست بر روی آشپزخانه نگه داشته شود ، که در نهایت مهمترین چیز برای او در پایان.

3آقای هیلی - فوبیا

آقای هلی علی رغم اینکه یک افسر بود و نه زندانی ، بیش از هر کس در لیچفیلد می ترسید. تعصبات و ترس های او باعث شد تا از افسری که می توانست باشد گمراه شود. به ویژه ، همجنسگرایی او که متوجه پیپر بود ، بدترین شخصیت را به وجود آورد.

او به جای انجام کاری که قرار بود انجام دهد ، که به او کمک می کرد ، بدون هیچ دلیلی یک زندانی (پیپر) را مورد آزار و اذیت قرار داد.

دوالکس - خودخواهی

الکس دوست داشت بین فردی شایسته بودن و احمق بودن به جلو و عقب برود. اما تمام داستان الکس با خودخواهی شروع می شود. او ، همه باید بخاطر بسپارند ، دلیل اولی بودن پایپر در زندان است.

مربوط: نارنجی سیاه جدید است: 10 نفر با پایپر باید به غیر از الکس همراه بوده باشند

هیدن کریستنسن در بازگشت جدی

الکس جمله سبک تری می خواهد و نام دوست / دوست دختر خود را رها می کند. حتی با اراده آنها روابط Piper / Alex در طی فصول سال دشوار است پشت سر گذاشتن از آن دشوار است ، اما به نظر می رسد الکس فقط درصورتی که برایش راحت یا مفید باشد خواستار آن است.

1پایپر - ساده لوحی

این قابل درک است که پایپر کمی ساده لوحانه به لیچفیلد می رسد ، اما اینکه او از تجربیاتش درس نگیرد مسخره است. ایده ای که پایپر هرگز فکر می کرد یک بازیکن برتر و سخت در سیستم زندان لیچفیلد خواهد بود ، خنده آور است.

حتی در فصل سه که او شروع به کار جوراب شلواری بسیار موفق خود کرد ، باید بهتر از این فکر می کرد که فکر می کند می تواند شماره یک ارشد داخلی باشد.