وای، طرح اصلی دایناسورهای پارک ژوراسیک بسیار خوب بود

چه فیلمی را ببینید؟
 

طرح اولیه مایکل کرایتون برای پارک ژوراسیک بسیار بدتر از چیزی بود که اقتباس رمان و فیلم او در نهایت به آن تبدیل شد. سال 1993 پارک ژوراسیک یکی از دوست‌داشتنی‌ترین فیلم‌های تمام دوران و یکی از دستاوردهای برجسته در کارنامه طولانی استیون اسپیلبرگ است. همچنین به لطف داستان مهیج او که با تیزهوشی اسپیلبرگ VFX در بازنویسی نحوه ساخت فیلم ها، نویسنده مایکل کرایتون و رمانش نام آشنای خود را به ارمغان آورد.





قبل از اینکه مایکل کرایتون رمانی درباره یک پارک موضوعی دایناسورها بنویسد که دایناسورهای واقعی را که از محوطه خود فرار می کنند و در سراسر پارک غوغا می کنند، می نویسد، چندین پیش نویس نوشت که کاملاً متفاوت بودند (از طریق مایکل کرایتون ). به جای یک جزیره کامل پر از دایناسورها، مانند تیرانوسوروس رکس و اسپینوزاروس، طرح مایکل کرایتون فقط شامل یک دایناسور بالدار بود. در اصل، داستان او در مورد یک پتروداکتیل شبیه سازی شده بود. به جای گفتن داستان پارک ژوراسیک از دیدگاه آلن گرانت (سم نیل)، ایان مالکوم (جف گلدبلوم) و الی ساتلر (لورا درن) فیلم، ایده اصلی کرایتون برای داستان نیز از دیدگاه یک پسر جوان روایت شده است.






مطالب مرتبط: دنیای ژوراسیک آخرین ادای احترام رپتور اسپیلبرگ دارد



در حالی که طرح اولیه کرایتون خلاقانه بود، تقریباً به اندازه داستان نهایی او که تبدیل شد عالی نبود. پارک ژوراسیک. بخشی از آنچه ساخته شده است پارک ژوراسیک چنین داستان هیجان انگیزی پارک موضوعی بود که در جزیره ای بزرگ پر از گونه های متنوع دایناسورها قرار داشت. داشتن تنها یک پتروداکتیل شبیه‌سازی شده، دامنه داستان علمی تخیلی مایکل کرایتون را به یک داستان هیولا کاهش می‌دهد تا حماسه ماجراجویی تخیلی که به آن تبدیل شد. علاوه بر این، تغییر شخصیت‌های اصلی رمان و فیلم بعدی از کودکی به بزرگسالان باعث بلوغ بیشتری در داستان شد. این اقتباس سینمایی با گنجاندن تیم (جوزف مازلو) و لکس (آریانا ریچاردز) بدون قربانی کردن هیچ یک از مضامین اخلاقی لایه‌ای کتاب، به خوبی از دیدگاه کودکانه استفاده کرد.

چگونه پارک ژوراسیک به محیط پارک موضوعی تغییر کرد

یکی از مهمترین جنبه های نوشتن، دریافت بازخورد روشنگرانه و صادقانه از همسالان است. این حقیقت برای مایکل کرایتون که توانست آن را توسعه دهد تفاوتی نداشت پارک ژوراسیک داستان به لطف بازخوردی که از دوستانش دریافت کرد، همه پیش‌نویس‌های او را در طول سال‌ها مطالعه کردند. در ابتدا به عنوان فیلمنامه ای درباره یک پتروداکتیل شروع شد، اما هرگز آنقدر قانع کننده نبود. در نهایت، به اولین پیش نویس یک رمان تبدیل شد که مکان آن به پارک موضوعی و دایناسورهای بیشتر منتقل شد، اما یک پسر کوچک به عنوان قهرمان داستان. این اولین پیش نویس کتاب همان چیزی است که او برای همسالانش فرستاد، اما به آنها گفته شد که از آن متنفرند. هیچ یک از آنها مطمئن نبودند که چرا، اما از آن متنفر بودند. کرایتون سه بار دیگر پیش نویس را بازنویسی کرد، اما بازخورد منفی مشابهی داشت.






در نهایت، یکی از خوانندگان او به این موضوع اشاره کرد که چرا این داستان آن‌ها را بسیار آزار می‌دهد: آنها احساس می‌کردند که باید از دید یک بزرگسال گفته شود، نه یک بچه. پس از دریافت این بازخورد، مایکل کرایتون کتاب را بازنویسی کرد ، این بار از دید یک بزرگسال در کمال تعجب او این بار همه آن را دوست داشتند و بقیه اش تاریخ بود. مخاطبان باید از خوانندگان حساس کرایتون تشکر کنند. بدون آنها، نه رمان اصلی کرایتون و نه رمان اصلی پارک ژوراسیک فیلم همان چیزی می شد که امروز هستند.