برنامههای تلویزیونی گاهی اوقات میتوانند پس از سرمایهگذاری کامل بیننده، کیفیت خود را کاهش دهند، اما کاربران Reddit در مورد چند برنامه صحبت میکنند که هرگز از نظر کیفیت پایین نیامدهاند.
برنامههای تلویزیونی میتوانند بینندگان را با فصل اول شگفتانگیز جذب کنند که نوید فصلهای آینده را میدهد که به خوبی فصل اول خواهند بود، اما اغلب اینطور نیست. گاهی اوقات، بینندگان روی زندگی شخصیتها سرمایهگذاری میکنند تا زمانی که نمایش شروع به افول کرد ناامید شوند.
مطالب مرتبط: طبق گزارش Reddit، 10 برنامه تلویزیونی لغو شده در سال 2021 که باید بازگردانده شوند
چرا اندرو لینکلن واکینگ مرده را ترک کرد؟
نمایشها اغلب با داستانهای تکراری خسته میشوند یا گاهی اوقات فقط چیزی که در وهله اول توجه بینندگان را به خود جلب میکند، ندارند. با این حال، کاربر Reddit henroT به دنبال حل این مشکل بود و از بینندگان خواست نمایش هایی را توصیه کنند که هرگز از نظر کیفیت افت نکرده اند. در اینجا فقط برخی از نمایش هایی است که کاربران Reddit معتقدند در حال حاضر به همان خوبی هستند که اولین بار نمایش داده شدند.
بریکینگ بد (2008 - 2013)
بریکینگ بد هنگامی که برای اولین بار در سال 2008 اکران شد، یک پدیده فرهنگی را برانگیخت. این نمایش به دلیل نوشتن هوشمندانه، توسعه شخصیت های جالب، و توصیفات شیمیایی عمیق که از تصویر کلیشه ای مواد مخدر دور بود، در بین طرفداران محبوب شد.
این سریال در مجموع پنج فصل پخش شد و تهیهکنندگان وقتی آن را ترک کردند قلب بینندگان را شکستند. این نمایش به دلیل اینکه به طور مداوم تا آخر خوب بود، با کاربر Reddit محبوب بود اسپارکی2112 با اشاره به پایان نمایش به عنوان یک کمان کوچک زیبا که نمایش را به پایان می رساند. این نشان میدهد که نمایش حاضر به استفاده از طرفداران خود نشد و در عوض نتیجهگیری مختصری ارائه کرد که باعث شد طرفداران احساس رضایت کنند.
سوپرانوها (1999 - 2007)
سوپرانوها مسلماً سریالی است که HBO را با داستان رئیس مافیا و گاهی اوقات مرد خانواده، تونی سوپرانو، و تلاش او برای ایجاد تعادل در هر دو طرف زندگیاش، به آنچه اکنون است تبدیل کرد. سوپرانوها می توانست به راحتی در قراردادهای کلیشه ای هر درام دیگری بیفتد، اما در عوض، شخصیت های عمیقی را ارائه می کرد که خطوط داستانی پیچیده ای را با استاندارد بالایی اجرا می کردند.
مطالب مرتبط: 20 طولانی ترین نمایش تلویزیونی تمام دوران
کاربر Reddit هاوی منهتن توضیح داد که شخصیتها آنقدر دقیق بودند که بینندگان میتوانستند 'بخشی از زندگی این شخصیتها را ببینند و تصور کنند قبل و بعد از آنچه در نمایش میبینید وجود داشتهاند.' سوپرانوها حتی یک افت کیفیت نداشت، زیرا بینندگان از ابتدا تا انتها به طور کامل روی شخصیتها سرمایهگذاری کردند و بسیاری اظهار داشتند که قسمت پایانی آنها را به پایان میرساند که نیاز داشتند و نشان میدهد که چگونه این سریال به یک عنصر اصلی در دنیای تلویزیون تبدیل شد.
آن را دوست داشته باشید یا آن را در لیست مبلمان قرار دهید
ساینفلد (1989 - 1998)
ساینفلد حتی امروز هم همچنان یک نمایش بسیار محبوب است و بسیاری از بینندگان جوان هنوز سریال را تماشا می کنند. این سریال بهعنوان یک کمدی کممصرف معرفی شد، اما در عوض راه را برای کمدیهای آینده از طریق تواناییاش در ایجاد موقعیتهای روزمره که بینندگان میتوانستند با آنها ارتباط برقرار کنند، هموار کرد.
کاربر Reddit Peabody027 به اشتراک گذاشت که فکر می کردند ' ساینفلد هرچه نمایش ادامه پیدا میکرد بهتر و بهتر میشد، چون بر خطوط داستانی عجیب و غریب تکیه نمیکرد، بلکه بر سناریوهای مرتبط تمرکز میکرد و آنها را به حدی کامل میکرد که بینندگان میتوانستند خود را در شخصیتها ببینند. ساینفلد یک نمایش بسیار مرتبط برای طرفداران بود که در نهایت منجر به موفقیت آن شد. بینندگان در ساختار نمایش آرامش پیدا کردند و در نتیجه حتی امروز هم این سریال یک کمدی با کیفیت بالا بود.
در فیلادلفیا همیشه آفتابی است (2004 - )
در فیلادلفیا همیشه آفتابی است به نوعی باعث شد بینندگان عاشق صاحبان سمی یک بار ایرلندی شوند. این نمایش پس از انتشار در سال 2004 به دلیل نگارش جنجالی اما کاملاً خنده دارش محبوبیت فزاینده ای پیدا کرد. دوست داشتن باند آسان است، حتی اگر آنها به دلیل مکانیسم های مقابله ای تا حدی مشکوک، بهترین الگو نیستند.
سیندرلامن توضیح داد که چگونه نمایش 'به طور مداوم خنده دار' بوده است، حتی سری نهم آن طرفداران را تحت تاثیر قرار داده و تعداد زیادی از طرفداران را حفظ کرده است. این سریال به دلیل سبک بحثبرانگیز طنزش پتانسیل افت کیفیت را داشت، با این حال، تهیهکنندگان توانستند با شخصیتهای جالب با آن مقابله کنند، چیزی که منجر به محبوبیت مداوم سریال شد.
The Inbetweeners (2008 - 2010)
Inbetweeners بهترین سریال کمدی نوجوان بریتانیایی بود و هنوز هم هست. این نمایش روی چهار دوست متمرکز است که همه آنها بسیار متفاوت هستند اما یک علاقه مشترک دارند: دختران. این نمایش زندگی نوجوانان بریتانیایی را به تصویر میکشد و از به اشتراک گذاشتن تعامل پسران با زنان، تمایلات هورمونی و اضطراب نوجوانان ابایی نداشت.
کاربر Reddit تند توضیح داد که چگونه نمایش از ابتدا تا انتها با کیفیت بود. Inbetweeners در به تصویر کشیدن پسربچههای نوجوان که مرزهای کمدی «مناسب» را جابجا میکرد، کار بزرگی را در به تصویر کشیدن فرهنگ بریتانیا انجام داد. زمانی که فصل 3 سریال محبوب را به پایان رساند، بینندگان را غمگین کردند، با این حال، بسیاری از طرفداران همچنان آن را دوباره تماشا میکنند و ثابت میکنند که سریال در طول مدت کوتاهش همیشه خوب بوده است.
دختران گیلمور (2000 - 2007)
دختران گیلمور سریالی به رهبری زنان است که بر پیوند مادرسالارانه روری و مادرش لورلای تمرکز دارد. با این حال، پیوند پرتنش بین لورلای و مادرش را نیز برجسته می کند. این سریال مملو از ارجاعات فرهنگی است و احتمالاً بهترین شخصیت در تاریخ تلویزیون را شامل می شود، با چندین عاشقانه، بحران و تغییرات زندگی.
موش های آزمایشگاهی نیروی نخبه فصل 2 قسمت 1
مطالب مرتبط: 10 دراماتیک ترین سریال کمدی کمدی، رتبه بندی شده
CAtitsmcgee توضیح داد که چگونه فکر می کنند دختران گیلمور در طول هر فصل شگفتانگیز بود، که منجر به این شد که آن را به یک عنصر اصلی فرهنگی تبدیل کنیم. بینندگان همچنان در مورد صحبت می کنند دختران گیلمور حتی امروز، بسیاری از افراد در مورد تصمیمات عاشقانه روری بحث می کنند و هر شخصیت را از نظر حالات سالم رتبه بندی می کنند. نمایش به طور مداوم خوب بود و تا انتها جالب بود، حتی الهام بخش یک تجدید حیات، به دلیل بازیگران زن غیرمعمولش که توجه بینندگان را از طریق انتخاب های زندگی گاه بی نظمشان جلب کردند.
برج های فالتی (1975 - 1979)
برج های فاولتی یکی دیگر از کمدی های کوتاه اما شیرین بریتانیایی بود که توسط جان کلیس، که در این سریال نیز بازی کرد، نوشته شد. Redditor Abz_eng به اشتراک گذاشت که 'جان کلیز در بهترین حالت خود' بود. این نمایش داستان باسیل فاولتی کوتاهخلاق را روایت میکرد که در کنار همسرش هتلی را اداره میکرد، اما این برنامه روان نبود، که این نمایش را به طرز فجیعی خندهدار کرد.
چند فصل از افسانه کورا
نمایش هوشمندانه نوشته شده بود، با شخصیتهای متنوعی که طیف وسیعی از ویژگیهای شخصیتی داشتند، که باعث ایجاد جفتهای شخصیتی عجیب و غریب میشد. این سریال در مجموع 12 قسمت دارد و برخی از جنبه های سریال مطمئناً پیر نشده است، اما این مانع از آن نمی شود که طرفداران هر کدام مورد علاقه خود را داشته باشند. برج های فاولتی قسمت ، با هر کدام به همان اندازه خنده دار و هوشمندانه قبلی. برج های فاولتی میتوانست با گذر زمان دچار تزلزل شود، اما خوشبختانه، تهیهکنندگان میدانستند که چه زمانی باید متوقف شوند، که مجموعهای کوتاه از قسمتهای استثنایی را به وجود آورد.
دوستان (1994 - 2004)
دوستان همچنان یک عنصر اصلی در دنیای کمدی های کمدی باقی می ماند، با طرفدارانی که هنوز پس از دیدار مجددی که سال گذشته رخ داد بهبود می یابند. این داستان گروهی از دوستان را دنبال میکند که سعی میکنند با هم در قلمرو بزرگسالی حرکت کنند و در نتیجه صحنههای دلگرمکننده و خندهداری را رقم بزنند.
Redditor SWF_LookingFor_T-Rex این نمایش را 'فرصتی نادر و شگفتانگیز' نامید که از نشان دادن واقعیتهای خشن اوایل بزرگسالی به شیوهای سادهتر ابایی نداشت. این سریال در طول 10 سال سلطنت خود از افت کیفیت رنج نبرد، زیرا نویسندگان به طور مداوم داستانهای جدیدی را در کنار داستانهای جاری در اختیار بینندگان قرار میدادند. این باعث شد که هر شخصیت پیشرفت کند، و در نهایت منجر به پایانی محکم شد که به طرفداران وفادار بسته شدن آنها را داد.
Blackadder (1983 - 1989)
سیاه دانه احتمالاً موفقترین سریال کوتاه کمدی است و از زمان اکرانش در سال 1983 بینندگان را جذب کرده است. این سریال روآن اتکینسون را در یکی از نمادینترین نقشهایش در نقش ادموند دنبال میکند که بینندگان دورههای مختلف تاریخ را به عنوان عضوی از سلسله بریتانیا میبینند.
این نمایش ساختار اپیزودیک غیرمعمولی داشت و اپیزودهای متفاوتی در دورههای تاریخی مختلف اتفاق میافتند. به ویژه خوب نوشته شده بود که نتیجه آن شد ماهی سالمون توضیح دادن که ' سیاه دانه فقط بهتر و بهتر شد. این نمایش بی انتها باقی می ماند، و بسیاری امروز آن را به دلیل طرح خنده دار و غیرمعمول آن که هرگز بر لوازم کمدی ارزان قیمت تکیه نکرد، آن را دوباره تماشا می کنند، بلکه به دلیل مفهوم و نگارش منحصر به فردش موفق شد.
منطقه گرگ و میش (1959 - 1964)
منطقه گرگ و میش با ترکیب علمی تخیلی، ترسناک و درام، معمولی را به چالش کشید. سریال اصلی از سال 1959 تا 1969 اتفاق افتاد، اگرچه چندین بازسازی وجود داشته است. نمایش اصلی راه را برای نمایش های بعدی هموار کرد که به دنبال آزمایش توانایی بینندگان برای نگاه کردن به چیزهای معمولی بود.
این نمایش به ویژه متمایز بود، و همین باعث شد که بسیاری از طرفداران عاشق طرح و خطوط داستانی غیرعادی شوند. این توسط برجسته شد yodacallmesome ، که توضیح داد که 'نمایش به قدری با بودجه محدود بود، آنها مجبور بودند به پلان های خوب، کارگردانی و بله ... بازیگری تکیه کنند.' بسیاری از طرفداران احساس می کردند که نمایش به دلیل عدم توانایی آن در تکیه بر قراردادهای کلیشه ای، به طور مداوم خوب است، و آن را به یک ساعت عجیب و غریب (و اغلب شبح وار) تبدیل می کند.
بعدی: 10 راضی کننده ترین فینال کمدی کمدی