مصاحبه کاترین هانراهان: دختران و دختران گمشده

چه فیلمی را ببینید؟
 

با کاترین هانراهان ، نویسنده Lost Girls & Love Hotels ، در مورد الهام او از نوشتن رمان اصلی و اقتباس از آن برای صفحه نمایش مصاحبه کردیم.





دختران و عشقهای گمشده ممکن است این هفته از طریق Video On Demand به نمایش در آمده باشد ، اما چهارده سال پیش به عنوان اولین رمان نویسنده کاترین هانراهان سفر خود را آغاز کرد. هنگامی که کتاب برای فیلم انتخاب شد ، به Hanrahan این فرصت داده شد تا فیلم نامه هبوط یک زن به تاریکی را بنویسد.






در طی یک گفتگوی عمیق با Screen Rant ، نویسنده و فیلمنامه نویس برخی از الهامات خود را برای داستان به اشتراک گذاشت ، در موضوعاتی که دوست دارد درباره آنها بنویسد فرو رفت و توضیح داد که چرا الکساندرا دادداریو برای نقش اصلی مارگارت عالی است.



چه چیزی الهام بخش این رمان بود؟

کاترین هانراهان: حدس می زنم کمی از من و تجربه من در ژاپن باشد ، اما یک داستان سنگین وجود دارد - اجازه دهید این را بگوییم. من از اواخر 20 سالگی شروع به نوشتن رمان کردم و همیشه در جستجوی کتاب ها و فیلم های ضد قهرمان بودم. مانند Trainspotting یا چراغ های روشن ، شهر بزرگ ، بنابراین من می دانستم که شخصیت قرار است این زن ضد قهرمان باشد. شما خیلی اوقات این را نمی بینید.






و من فکر می کنم این به نوعی دلیل قطبی بودن کتاب است. بعضی از مردم آن را دوست داشتند و برخی دیگر از آن متنفر بودند. اما من فکر می کنم اشکالی ندارد. من فقط می خواستم یک مطالعه شخصیت با کمی شوخ طبعی انجام دهم ، فقط در تاریکی شب کسی غوطه ور هستم.



فیلم های رزیدنت اویل به ترتیب نام

کدام منطقه الهام بخش برخی از داستان سرایی ها است که در فیلم و کتاب می بینیم؟






کاترین هانراهان: من هم در توکیو و هم در کیوتو زندگی می کردم. اولین سال حضورم در ژاپن ، زمانی که در توکیو زندگی می کردم ، بسیار افسرده شده بودم و مقدار زیادی مشروب می نوشیدم و وقت خود را در این بارهای کوچک خسته کننده می گذراندم. این همان چیزی بود که من به دنبال آن بودم. این همان چیزی بود که من در آن زمان نیاز داشتم. حدس می زنم می خواستم کمی به آن تاریکی بپردازم.



آن مکان ها واقعاً با من گیر کرده اند ، بنابراین من آن و احساسات همراه آن را در کتاب قرار داده ام. و سپس در کیوتو ، من عاشقانه ای داشتم که با یک ژاپنی بد شد. بنابراین ، من آن دو مورد را برداشتم و آنها را کنار هم قرار دادم. شب تاریک روح که در توکیو داشتم و عاشقانه بد در کیوتو.

آیا وقتی این رمان را می نوشتید همیشه از نظر سینمایی این داستان را تصور می کردید؟

کاترین هانراهان: بله ، من فکر می کنم چنین است. من فکر می کنم من واقعا یک نویسنده بصری هستم. من همچنین یک استاد داستان در دانشگاه بریتیش کلمبیا داشتم که واقعاً در ساختار سه کاره چکش زده بود و اینکه چطور این واقعا راه خوبی برای شروع و تنظیم یک رمان بود. این برای من در اتمام کتاب بسیار مفید بود ، داشتن ساختاری برای شروع کار. بنابراین ، وقتی من برای نوشتن فیلمنامه رفتم ، حتی اگر عضله ای کاملاً متفاوت باشد که هنگام نوشتن فیلم نامه از آن استفاده می کنید ، من قبلاً ساختار سه کنش را در کتاب داشتم. که این کار را بسیار راحت تر کرده است.

در چه مرحله ای به فکر انطباق با آن و آوردن آن به صفحه نمایش افتادید؟

کاترین هانراهان: تقریباً 20 سال است که من شروع به نوشتن آن کردم و بعد از آن 15 سال است که قرارداد انتشار را دریافت کردم. و فکر می کنم قبل از انتشار در کتابفروشی ها در واقع اختیاری بود اما این پروژه به نوعی از هم پاشید. یک فیلمنامه بود که در آن مرحله نوشته شده بود و فیلمنامه خوبی بود ، اما اصلاً اینگونه نبود که من فیلم یا شخصیت را تصور کنم.

از تکرارهای مختلف و تولیدکنندگان مختلف عبور کرد. سرانجام ، وقتی ویلیام اولسون درگیر ماجرا شد ، من در استکهلم زندگی می کردم و او سوئدی است. و فکر کردم ، 'این جهان هستی است که به من می گوید.' من در واقع اعتقاد ندارم که جهان چیزهایی را به من می گوید ، اما فکر کردم این همان جهان است که به من می گوید باید برای نوشتن فیلمنامه بخواهم ، زیرا ما می توانیم برای ناهار با هم ملاقات کنیم. من فقط آن را بیرون گذاشتم که می خواستم به آن ضربه ای بزنم و خوشبختانه او حاضر شد به من اجازه دهد.

بزرگترین چالش ها در روند سازگاری کدام بودند؟ مزایا و معایب سازگاری داستان خود در فیلمنامه چیست؟

کاترین هانراهان: من فکر می کنم دلیلی وجود دارد که رمان نویسان تمایل دارند چیزهای شخصی خود را اقتباس نکنند ، زیرا نوشتن یک رمان نوعی از این شغل های تنها ، تنها و یک زن است. هنگام نوشتن یک فیلمنامه ، دائماً یادداشت می کنید و بسیار مشارکتی است. نمی توانید خود را گول بزنید و فکر کنید حرف آخر را می زنید ، زیرا هرگز چنین نمی کنید. بنابراین ، شما واقعاً نباید در مورد کار خود ارزشمند باشید.

فکر می کنم وقتی رمان می نویسید ، به نوعی شبیه کودک شما می شود. مثل این است که کودک خود را کمی برای فرزندخواندگی بگذارید. اما خوشبختانه ، من تیمی داشتم که واقعاً عالی بود. من علاقه زیادی به کارم دارم ، اما قرار نیست فوق العاده گرانبها باشم و روحیه همکاری برای فیلم سازی بسیار ضروری است. شما باید آن 100٪ را بخرید.

بدیهی است که وقتی شما برای صفحه سازگار شوید ، اوضاع تغییر می کند. آیا می توانید در مورد هر لایه جدید اضافه شده با من صحبت کنید؟

کاترین هانراهان: یک شخصیت کاملاً جدید ، دوست دختر لیام وجود داشت. لوئیز شخصیت جدیدی بود و من شخصیت او را واقعاً دوست داشتم. چند صحنه از نسخه نهایی بریده شد ، اما من فقط می خواستم شخصیتی را در فیلم معرفی کنم که قرار بود صدای عقل مارگارت باشد.

من فکر می کنم در کتاب ، او به عنوان میزبان بار کار نمی کند. اما در این فیلم ، ما تصمیم گرفتیم آن را به کار ببریم. من مدت کوتاهی به عنوان میزبان بار در توکیو کار کردم و فکر می کنم همه داستان های دیوانه وار را برای تهیه کنندگان و کارگردان تعریف کردم. آنها می خواستند که من این موضوع را به فیلم معرفی کنم ، زیرا این یک نوع دنیای عجیب ، وحشتناک و جذاب بود. بنابراین ، صحنه های کلوپ میزبان در رمان نیست.

دختران و عشقهای گمشده به نظر می رسد برای افرادی که هنوز در سفر هستند و خود را پیدا می کنند حرف های زیادی برای گفتن دارد. آیا می توانید در مورد برخی از موضوعاتی که در داستان پیدا می کنیم با من صحبت کنید؟

کاترین هانراهان: فکر می کنم تنهایی و ارتباط موضوعی است که من همیشه کاوش می کنم ، مهم نیست که چه نوع فیلم نامه ای را می نویسم. افسردگی و گذر از تاریکی برای رسیدن به نور و روبرو شدن با آینده ای نامشخص با خوش بینی و نگران بودن ، با تاب آوری. من فکر می کنم همه در حال حاضر با بیماری همه گیر احساس آینده ای نامطمئن دارند.

شما بیش از 15 سال با این شخصیت ها زندگی می کنید. آیا می توانید درباره انتخاب بازیگر با من صحبت کنید؟

کاترین هانراهان: این یک فرآیند کاملاً درگیر بود و به بازیگر مناسب مارگارت رسید. ما سرانجام با الکساندرا دادداریو کار کردیم ، اما فکر می کنم در یک مقطع حدود 200 بازیگر نقش اول را داشتند. انواع مختلف و رویکردهای مختلف به شخصیت.

در ابتدا ، من هرگز نمی دیدم كه الكساندرا دادداریو را به عنوان مارگارت تصور كنم ، اما پس از دیدن او در صفحه نمایش ، نمی توانم تصور كنم كه شخص دیگری او را بازی كند. او فقط این هوش و ذکاوت و سبکی را برای او به ارمغان آورد که بسیار فوق العاده است. من فکر می کنم عملکرد او باورنکردنی بود. امیدوارم مردم به خاطر آن متوجه او شوند.

چه چیزی بیشتر از شما در نقش الكاندرا در نقش مارگارت تعجب كرد؟

کاترین هانراهان: من فکر می کنم زبان بدن الکساندرا در فیلم بسیار شگفت انگیز است. او یک زن فوق العاده زیبا است ، اما این نوع - تنها راهی که می توانم توصیفش کنم 'احمقانه' است - را به شخصیتی وارد کرد که یک لایه نرم به یک شخصیت اضافه می کند که بسیار سخت است. من مطمئن هستم که مردم خواهند گفت شخصیت بعید است یا هر چیز دیگری ، اما این فقط به خاطر این است که او کیست. الکس فقط چیزی واقعاً زودگذر آورد که در فیلم نامه نبود ، اما به نوعی آنجا را پیدا کرد. این در خطوط عمل نوشته نشده بود ، اما او به نوعی چیزی را پیدا کرد که من حتی نمی دانستم آنجا است.

شخص دیگری که باعث ایجاد رمز و راز بسیار خوبی می شود ، تاکهیرو هیرا است. آیا می توانید در مورد آنچه او به کازو اضافه می کند با من صحبت کنید؟

کاترین هانراهان: من فکر می کنم تاکهیرو فقط این ترکیب شگفت انگیز را دارد که یک پسر تحمیل کننده است ، اما او همچنین بسیار ملایم است. هنگامی که او در حال صحبت با مارگارت است ، فقط این نرمی و لطافت وجود دارد. من فکر می کنم نحوه نوشتن کازو به نوعی از این شخصیت معمایی بود ، اما با نرمی بسیار کمی. فقط خطر و رابطه جنسی خام ، اینگونه او را تصور کردم. اما تاكهیرو این نرمی را حتی وقتی كه با مارگارت صحبت می كند در آرامش صدای خود به ارمغان آورد ، كه به نظر من فوق العاده است. او بسیار عالی است.

نمی دانم سریال بی بی سی را که او در آن حضور دارد ، جیری / حاجی دیده اید یا نه ، اما او باورنکردنی است.

آناتومی خاکستری شما نقل قول شخص من هستید

روند همکاری با کارگردان ویلیام اولسون چگونه بود؟

کاترین هانراهان: ویلیام عالی است. او نسبت به عقاید مردم بسیار گشوده است ، اما در مورد چگونگی برخورد با مطالب نیز دید واضح خود را داشت. من فکر می کنم راه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید با تمام محتوای جنسی پیش بروید ، و او فکر می کند خیلی تاریکتر شده است. اما او نوعی نگاه عاشقانه به رابطه کازو و مارگارت انتخاب کرد.

او فقط یک فرد فوق العاده است ، و نوعی از شخصی است که شما در کار خود اعتماد دارید.

این قاب بندی ژاپن لزوما نوعی نیست که ما عادت کرده ایم ببینیم. آیا می توانید با من صحبت کنید که چگونه ژاپن را به عنوان شخصیت خودش ، حداقل صحنه بار ، در دنیای فیلم قاب می کنید ؟

کاترین هانراهان: بله. من نمی گویم که این فیلم در مورد ژاپن یا جامعه ژاپن است ، اما من فکر می کنم ژاپن پس زمینه عالی بود و این جرقه در بنزین بود که مارگارت را به این سفر تاریک که او ادامه می دهد هل می دهد. من می خواستم ژاپنی را که می شناختم ، با کوچه های کوتاه و تابلوهای نئون و تقریباً ناهمواری های توکیوی شهری به تصویر بکشم. نه شکوفه ها و معابد شکوفه های گیلاس که شما عادت دارید آنها را ببینید.

من می خواستم پس زمینه ای ناخوشایند به داستان مارگارت داشته باشد که به نوعی نشان دهنده روحیه او باشد. من فکر می کنم کنجی ، فیلمبردار ، کار خارق العاده ای انجام داد. ظاهر فیلم فقط باورنکردنی است.

شما امیدوارید مخاطبان با دیدن فیلم چه چیزهایی را از آن ببرند؟

کاترین هانراهان: امیدوارم مردم بتوانند قدر یک زن ضد قهرمان را بدانند و مارگارت را برای آنچه که هست ببینند. او نقص دارد و در تمام طول فیلم واقعاً تصمیمات بدی می گیرد. اما او آن لکه امید را می گیرد و فقط آن را با خود می برد. و من فکر می کنم پایان فیلم امیدوارکننده است. من امیدوارم که مردم مارگارت را دوست داشته باشند ، و امیدوارم که آنها الکساندرا دادداریو را دوست داشته باشند.

دختران و عشقهای گمشده هم اکنون از طریق دیجیتال و بر اساس تقاضا در دسترس است.