مصاحبه الن پیج ، رابرت شیهان و آیدان گالاگر: آکادمی چتر

چه فیلمی را ببینید؟
 

ما در مورد چالش های به تصویر کشیدن شخصیت هایشان در نمایش با ستاره های آکادمی چتر ، الن پیج ، رابرت شیهان و آیدان گالاگر مصاحبه می کنیم.





الن پیج در فیلم هایی از این قبیل ظاهر شده است جونو ، شروع ، و مردان ایکس: روزهای آینده گذشته . آخرین پروژه او Netflix است آکادمی چتر ، یک درام ابرقهرمانی بی نظیر براساس مجموعه کتاب های کمیک به همین نام. او در نقش وانیا هارگریوز ، ویولونیست و تنها عضو خانواده هارگریوز بدون ابرقدرت بازی می کند. رابرت شیهان در فیلم هایی از این قبیل ظاهر شده است مورتال ابزار: شهر استخوان ، طوفان زمینی ، و موتورهای فانی . که در آکادمی چتر ، او نقش کلاوس هارگریوز را بازی می کند ، روانی که می تواند با مردگان صحبت کند و با تلکینزیس چیزها را جابجا کند. آیدان گالاگر نقش شماره پنج ، یک مسافر زمان نوجوان را بازی می کند که از آینده آخرالزمانی برگشته است.






Screen Rant: من می خواهم به اطراف بپرم. اتفاقاً نمایش فوق العاده است. متشکرم. من واقعاً ، واقعاً حفاری می کنم.



همه ، بچه ها کمیک خوندین؟ و اگر این کار را انجام داده اید بزرگترین تغییر بین شخصیت های شما در کمیک و نمایش چیست؟

رابرت شیهان: من می خواهم اجازه دهم تا متخصصان کمیک ما ، آیدن ، آن را بردارند.






آیدان گالاگر: من قطعاً از قبل طرفدار کمیک ها بودم و نمی دانم در مورد نمایش تا آنجا که قلمرو اسپویلر امتداد دارد چقدر می توانم بگویم ، اما ما قطعاً عدالت را نشان دادیم. و طرفداران کمیک از آن راضی خواهند بود. ما برخی موارد را تنظیم کرده ایم تا واقع بینانه تر شود و در این قالب 10 ساعته Netflix قرار گیرد. اما این همان شخصیت هایی است که همه ما با آنها آشنا بوده ایم.



رابرت شیهان: من فکر می کنم کتاب کمیک به نوعی در ابعادی موازی وجود دارد که ما نوع آن هستیم ، قوانین متفاوت است ، منطق رویا تقویت می شود. بنابراین ، فکر می کنم ماموریت استیو بلکمن برای نمایش این بود که این نمایش را به واقعیت تبدیل کند. تقریبا. هنوز هم کمی عجیب و غریب در لبه های آن وجود دارد ، اما من خیلی فکر می کنم ، همه ما تا آنجا که ممکن بود به عنوان افراد واقعی کاملاً سه بعدی گرد شدیم.






Screen Rant: خوب ، من اولین رمان گرافیکی را خواندم. و من بسیار کنجکاو بودم که چگونه قرار است با یک سریال سازگار شود. از آنجا که بصری است ، دقیقاً همینطور است ، دیوانه است ، درست است؟



رابرت شیهان: شما می دانید که من چه فکر می کنم ، من نوعی نبود فناوری مدرن را دوست دارم.

آیدان گالاگر: بله.

الن پیج: تلفن های همراه فقط روایت را خراب می کنند. آن چنان سخت. شما نمی توانید کسی را نشان دهید که فقط درب خانه ظاهر شود. یا مثل اینکه ، چند مسافت رانندگی کند و کسی رانندگی کند - شما فقط نمی توانید - همه اینها را می برد *** چون کسی مثل این است ، 'هی ، تو دور هستی؟'

رابرت شیهان: بله [خنده].

الن پیج: احساس می کنم در بسیاری از فیلم ها حضور داشته ام - مانند 'من در فیلم های زیادی حضور داشته ام.' چندین فیلم که ما فقط آگاهانه انتخاب کرده ایم ، مانند 'بدون تلفن همراه'.

رابرت شیهان: بله. فکر می کنم مردم برای استراحت از دنیا می روند. این نمایش ارائه خواهد شد - حتی اگر احتمالاً آن را از طریق تلفن تماشا می کنید. اما می دانید که از دنیایی که کاملاً تحت کنترل و وسواس تلفن های هوشمند است به شما مهلت داده می شود. این یک راه جدید است. انسان ها دیگر مانند گذشته ارتباط برقرار نمی کنند.

SR: شخصیت شما ، الن ، از بسیاری جهات نسبت به بقیه بازیگران زمین گیرتر است. چگونه این باعث می شود که او به عنوان بخشی از این دیوانگی جدا باشد؟

الن پیج: از نظر احساسی که دارد؟ بله ، خوب ، به دلیل چگونگی او - منظورم این است که همه آنها به طور واضح از بچگی در یک خانه متجاوز بودند. و من فکر می کنم فقط عامل ترکیب وانیا این بود که به او دائماً یادآوری می شد که خاص نیست ، معمولی است. بنابراین نه تنها پدرش با او بد رفتاری کرد ، بلکه بچه های دیگر نیز با او خیلی بد برخورد کردند. خیلی زیاد فقط کل خانواده فریب خورده اند. و بنابراین اکنون به عنوان یک بزرگسال او واقعاً با احساس بی ارزشی ، افسردگی دست و پنجه نرم می کند ، و داشتن روابط دوستانه صمیمی بسیار دشوار است ، چه برسد به حتی دوستی.

رابرت شیهام: اوه ، قلبم را شکست. بچه ها کجا ... من نمی گویم

الن پیج: بنابراین ، بله ، متأسفانه این تجربه او بوده است. متفاوت بودن با گروه. آیا من فقط به این سوال پاسخ دادم؟

صفحه نمایش: بله ، بله ، کاملا.

رابرت شیهان: کاملا دوست داشتنی.

Screen Rant: رابرت ، شخصیت شما اگر نگوییم غیرقابل دورترین شخصیت سریال است. چطور شد که به بازی چنین توپ شل نزدیک شدید؟

رابرت شیهان: نمی دانم. منظور من این است که-

چرا اسنیپ شاهزاده نیمه خونی است

آیدان گالاگر: درخشان.

رابرت شیهان: خوب ، این بار ، سعی می کنم چند نوع روش مختلف انجام دهم و ببینم چه اتفاقی می افتد. نوع خلاقیت - خودکار ، نوع رویکردها. بنابراین ، من یک دفترچه خاطرات تصویری کمی تهیه کردم ، اما مشکل این است که نمی توانم نقاشی کنم. و مسئله نوشتن خودکار ، مشکل این است که نمی توانم بنویسم. بنابراین ، من بارها را به عنوان شخصیت نوشتم ، که بسیار جالب بود. زیرا شما با یک فکر بدون قدم شروع می کنید. کاری که شاید برای انجام امور خارق العاده باشد. اما طبیعتاً ، همانطور که فقط به نوعی می نویسید ، می نویسید و سعی می کنید به نوعی حالت جریان پیدا کنید. چیزهای زیادی در مورد دوران کودکی مرتباً ظاهر می شود و خود را نشان می دهد که این صدایی است که به نوعی بلندتر و بلندتر می شود در ذهن من. اینها مسائلی است که وی دارد. اینها موارد است. بنابراین به نوعی مانند معکوس درمانی یا موارد دیگر بود. بنابراین ، جالب بود. همه آن مطالب جالب بود. منظورم این است که دفتر خاطرات تصویری خیلی خوب پیش نرفته است زیرا من فقط چیزهای گوگل را که می خواستم ترسیم کنم حفظ کردم. من باید یک شیر آب را در وان بکشم و فقط یک ساعت آن را گوگل کنم. اما ، می دانید ، در تلاش برای این کار ، من واقعاً نمی خواستم او مانند یک دیوانه ، کوکی باشد. و امیدوارم با ادامه سریال ، وقتی شروع به دیدن گزینه جایگزین می کنید ، این نوع وحشی ، آن نوع جنون بدون مانع و غیرقانونی توجیه می شود. شما می دانید منظورم چیست؟ در سفرش بنابراین ، من مشتاقم که مردم قبل از اینکه بفهمند کلاوس چیست ، همه سفرهای کلاوس را مرتب کنند.

Screen Rant: آیدن ، شماره پنج ، فراتر از سالهای زندگی خود خردمندانه است. چطور برخورد کردید که کسی را که بزرگسالی است در بدن نوجوان گرفتار شده بازی کنید؟

آیدان گالاگر: خوب ، من با جسمی شروع کردم. می خواستم اطمینان حاصل کنم که آنچه گابریل با کمیک ها انجام داده بود را از نظر بصری بدست آورده ام. من می خواستم آن را درست بگیرم. بنابراین من روی وضعیت بدن و نحوه نگاه او به همان ایستاده کار کردم. نحوه ارتباط او با جسمانیت ، نحوه استفاده از دستانش. و این اولین کاری بود که من با آن شروع کردم. و وقتی فیلمنامه های دیگری دریافت کردم ، شروع به کار روی ذهنیت او و نحوه واکنش او نسبت به مسائل کردم. و از این طریق به نوعی این نوع ذهنیت دوم را ایجاد کردم. و ما شیمی شخصیت های مختلفی را که روی پویایی کار می کردند ، گرفتیم. با ادامه سریال بیشتر پر شد.

رابرت شیهان: بله. قبل از فیلمبرداری ، در یک زمان اتاق بسیار سر و صدا داشتیم. که قیمتی ندارد.

آیدان گالاگر: بله. تا واقعاً بفهمم انگیزه ها چیست.

چرا توفر گریس دهه 70 را ترک کرد؟

رابرت شیهان: بله ، به خصوص وقتی که شما سعی می کنید این روابط بسیار پیچیده را القا کنید و از کودکی وجود داشته است.

الن پیج: و آماده شدن برای یک کار 10 ساعته. این برای من خیلی جدید بود. باید خیلی هوشیار باشید و مانند واقعاً قدم های خود را ردیابی کنید ، مراقب زمان باشید و صبور باشید و ... بله ، خیلی سرگرم کننده است.

رابرت شیهان: بله. بعضی روزها ، می دانید ، از منظر لجستیکی ، یک بلوک در برنامه کمی فراتر رفته است ، بگذارید بگوییم قسمت های چهار و پنج. و ما شش و هفت خواهیم رفت آگاهی دائمی وجود داشت -

الن پیج: یا ممکن است برای سه نفر در حال تیراندازی باشید ...

رابرت شیهان: بنابراین بله ، هرچه به آخر می رسیدید ، آنها ناگزیر قراضه هایی بودند که در طول راه از دست داده اید. در حالی که 9 کار می کنید ، باید مثل سه بار دوباره غواص شوید.

آیدان گالاگر: وقت دارید تا به آن فکر کنید ، که بسیار مفید است.

الن پیج: از آنجا که جسمانیت مثال خوبی است. این می تواند یک قسمت عظیم از یک قوس باشد -

آیدان گالاگر: اما یک چیز هم آنجا بود ، آره ، بله.

Screen Rant: این دیوانه است ، زیرا شما گفتید که جسمانیت است ، و نحوه ایستادن یا صاف کردن آن برای یک ثانیه است .

آیدان گالاگر: خوب ، از نظر بصری ، این قسمت بزرگی از آن بود. اما بیشتر از آن ، کنه های ذهنی زیادی وجود دارد و من از کمیک ها به عنوان مرجع استفاده می کنم ، زیرا نمی دانم در واقع چقدر از یک سریال را می توانم بگویم. در کمیک ها ، چیزهای زیادی برای هضم با Five وجود دارد. او 58 ساله است. او در این بدن گیر افتاده است. او دارای عقل سطح نبوغی است. او دیوانه است او همسری دارد که مانکن است. و وقتی این مطلب را در صفحه می خوانید ، درست مثل این است که ، 'صبر کنید ، منتظر بمانید ، چه؟' و مدام مورد توجه قرار می گیرد - هیچ چیزی توضیح نداده است. فقط ادامه می یابد. و شما مثل این هستید ، 'وای!' بنابراین با آوردن این واقعیت ، چیزهای زیادی برای کشف وجود داشت. خوب ، انگیزه او چیست؟ این چه شکلی بود؟ بیشتر از پس زمینه خارج از صفحه که در آخرالزمان برای Five اتفاق می افتد ، سعی کنید و بفهمید. بنابراین از نظر روحی و جسمی ، این دو موردی بود که من روی آنها کار کردم.

Screen Rant: عالی است. الن ، وانیا از چه طرقی چشم مخاطب این سفر را می گیرد؟

الن پیج: خوب ، من فکر می کنم تغییر می کند. من فکر می کنم شخصیت های مختلف به نوعی در نقاط مختلف به چشم تبدیل می شوند. من فکر می کنم ما از نظر خانه رفتن به نوعی با دیدگاه او روبرو هستیم. فکر می کنم او این چیز را روی دوش خود نشسته است ، این خاطره ای را که درباره خانواده نوشته است ، و نوع احساس عذاب قریب الوقوع از نظر نحوه برخورد با آنها را دارد. همانطور که آنها به نوعی عصبانی هستند ، و او نوعی از کسانی است که وارد خانه می شود و ما را وارد می کند. و ما برای اولین بار با شخصیت ها ملاقات می کنیم و موارد دیگر.

رابرت شیهان: فکر می کنم خوب است که شما به عنوان شخصیتی که شما را به درون می آورد شروع کردید.

الن پیج: و من فکر می کنم شروع به شاخه شدن می کند.

رابرت شیهان: شما نسبت به همه احساس جدائی می کنید.

آیدان گالاگر: یک اختلاف مداوم وجود دارد.

الن پیج: بله ، شروع به شاخه زدن می کند. همه چیز به نوعی برمی گردد. و من فکر می کنم احتمالاً تصور می کنم افراد مختلف با هر شخصیت ارتباط برقرار کنند. و هر شخصیت مثال خود را دارد که نشان می دهد آسیب دیدگی سو like استفاده کننده در مورد آنها چگونه بروز می کند. بنابراین ، تصور می کنم افراد مختلف با نحوه بروز آن در زندگی وانیا در مقابل زندگی کلاوس ، و غیره و غیره ارتباط برقرار کنند.

Screen Rant: یک معتاد به مواد مخدر که می تواند با افراد مرده صحبت کند فروش سختی است. این عناصر چه تاثیری بر کلاوس در کودکی و بزرگسالی داشته است؟

رابرت شیهان: خوب ، من فکر می کنم این باعث شده او همیشه بی حس شود. این یک استعداد بزرگ نبوغی توسط استیو بلکمن بود که انسان را گرفتار مفهوم می کرد و اساساً آن را به چیزی شبیه واقعیت ما اعتیاد به مواد مخدر تبدیل می کرد. مردم مواد مخدر مصرف می کنند تا شیاطین را در سر خود خاموش کنند. بنابراین ، شما نوعی آن را تصور می کنید و احتمال دارد که انتزاع کنید.

و خوب ، چگونه او بر کودکی تأثیر گذاشت که هر نوع ایده داشتن یک محیط امن را در کودکی کاملاً از بین برد؟ و این زخمها یک عمر باقی می مانند. بنابراین ، این یک مورد بزرگ است. فکر می کنم در نهایت کلاوس را کاملا دستگیر می کند. مثل اینکه ، وقتی ملاقات می کنید خنده دار است - من قبلاً شخصی را می شناختم که وقتی حدوداً هفت یا هشت ساله بودند ، پدرشان را ترک کرد و مجبور شد آنجا را ترک کند. و گاهی اوقات آن شخص هفت یا هشت ساله می شود ، می دانید منظور من چیست؟ مثل کششهای طولانی روز. و مثل اینکه بخشی از آنها در دوران کودکی توسط این واقعه آسیب زا دستگیر شده بودند. و فکر می کنم این اتفاقی بود که برای کلاوس افتاد. وقتی ما اولین بار کلاوس را ملاقات می کنیم ، او اینگونه است ، وو! مانند این کودک مزخرف چون او به نوعی هنوز هم کودک است. بنابراین من فکر می کنم او هرگز مجبور به بزرگ شدن نبود.

SR: این شگفت آور است. بچه ها عالی هستید از شما بخاطر وقتی که گذاشتید بسیار متشکریم.

بیشتر: مصاحبه کامرون بریتون برای آکادمی چتر