مارول کامیکس بیش از حد به یک الگوی منظم از رویدادهای اصلی کتاب های مصور وابسته است - و Wolverine شماره 26 نشان می دهد که نویسندگان آنها این را می دانند.
این مقاله حاوی اسپویل هایی برای ولورین #26.رویدادها در حال قدیمی شدن هستند مارول کمیک و حتی ناشر کتاب های مصور هم آن را می داند. در دو دهه گذشته، کتابهای کمیک ابرقهرمانی در یک الگو قرار میگیرند، به طوری که سریالها داستانهای خود را برای راهاندازی آخرین رویداد به حالت تعلیق در میآورند. برخی از آنها بسیار دیدنی بوده اند - جنگ داخلی مسلماً کل MCU را با ساختار آن الهام گرفته است - اما سایرین متأسفانه خراب شده اند. و، متأسفانه، این به طور فزاینده ای صادق می شود.
به سختی می توان باور کرد زمانی نه چندان دور وجود داشت که تنها یک رویداد مهم هر سال رخ می داد - یک متقاطع تابستانی عظیم که بر کل محدوده انتشارات تسلط داشت و به طور ایده آل تأثیر چشمگیری بر هر کتاب داشت. با این حال، دیگر اینطور نیست، و به ویژه در مارول کامیکس. در حال حاضر، وقایع غلیظ و سریع اتفاق میافتند، و تقریباً هر سریال یا در حال ساخت رویداد اصلی خود است، یا در غیر این صورت با عواقب آخرین مورد سروکار دارد. ریسکها نیز بالاتر میروند، زیرا مسلماً یک رویداد باید احساس کند که مهم است، و داستانها در حال جایگزینی مقیاس برای شخصیت هستند.
مطالب مرتبط: مرگ یک ابدی کل دنیای مارول را نجات داده است
ولورین شماره 26، توسط بنجامین پرسی و خوان خوزه ریپ، نشان می دهد که برخی از نویسندگان مارول از این مشکل بسیار آگاه هستند. صحنههای ابتدایی کمیک اساساً نقد کمیکهای رویداد مدرن است، زیرا بر روی ولورین تمرکز میکنند که در نبردهای اخیرش بازتاب میکند. آنها به عنوان تفسیری در مورد وابستگی مارول به کمیک های رویداد عمل می کنند: وقتی گرفتار صدای پر سر و صدا این همه مسخره شدی، عادی می شود. فراموش کردن آن آسان است که بقیه دنیا همچنان وجود دارند... '
مارول باید به خاطر داشته باشد که به ساختن دنیای خود ادامه دهد
بهترین برنامه های کمیک فقط شامل رویدادها نمی شود. در عوض، آنها به شخصیتهایشان زمان میدهند تا نفس بکشند، و زمانی را صرف شکل دادن به دنیایی میکنند که ابرقهرمانان مختلف در آن فعالیت میکنند. زمانی که یک ناشر کتاب کمیک بیش از حد به نمایش وابسته است، شخصیت ها تعریف خود را از دست می دهند و تنها چیزی که اهمیت دارد مقیاس است. به اصطلاح ' پرکننده مسائل - مواردی که در آن هیچ اتفاق مهمی رخ نمی دهد، اما جایی که نویسنده این فرصت را پیدا می کند تا شخصیت های خود را به تصویر بکشد - در واقع ضروری هستند، زیرا اطمینان می دهند که خواننده اهمیت می دهد. از آنجایی که خواننده با شخصیت ها ارتباط دارد، لازم نیست یک رویداد تماشایی باشد تا احساس کند که مهم است. این فقط باید روی ابرقهرمان، دوستان یا حتی دشمنان آنها تأثیر بگذارد. این درسی است که می توان با نگاهی به گذشته در هر یک از نمادین ترین نویسندگان کتاب های مصور آموخت. دلیل آن است دوران مردان ایکس کریس کلرمونت این موفقیت به این دلیل بود که مرد عنکبوتی موفق شد. و متأسفانه توسط ناشران مدرن فراموش شده است.
مارول باید اعتیاد خود را به رویدادها کاهش دهد. ناشر باید به نویسندگان این فرصت را بدهد تا شخصیتهایشان را بسازند، تا دنیایی را که در آن کار میکنند کشف کنند. از قضا، این فقط راهی برای ساخت کمیک های بهتر نیست. این راهی است که رویدادها را نیز به کار میاندازد. زمانی که خوانندگان زمان لازم را برای ایجاد ارتباط با شخصیتها و کشف وضعیت موجود داشته باشند، تغییر - زمانی که اتفاق میافتد - لذتبخش و هیجانانگیز است. الان زمان مارول کمیک تا به نویسندگانش فرصت نفس کشیدن بدهد تا شخصیت ها هم بتوانند.
بعد: جنگ داخلی مارول در ابتدا قرار بود برای بازی در مردان ایکس (واقعا)