No Country For Old Men یک فیلم کلاسیک با پایان تفرقه انگیز است. در اینجا معنای پشت سر No Country For Old Men توضیح داده شده است، از جمله صحنه پایانی.
کشوری برای پیرمردها نیست معمولا به عنوان یک کلاسیک مدرن در نظر گرفته می شود، با این حال کشوری برای پیرمردها نیست ثابت شد که پایان به دلیل صحنه آخرش، تفرقه انگیز بود. کشوری برای پیرمردها نیست اقتباسی بسیار وفادار از رمان نویسنده کورمک مک کارتی است که مردی به نام لولین ماس را دنبال میکند که قبل از اینکه خود را توسط آنتون چیگور، قاتل ظاهراً اثیری تعقیب کند، کیسهای پول مواد مخدر را میدزدد. داستان همچنین شامل کلانتر بل خسته است که امیدوار است ماس را نجات دهد و جلوی رد تخریبی را که چیگور در پی تشنه به خون خود میگذارد را متوقف کند. این کشوری برای پیرمردها نیست معنی بسیار مبهم است اینجاست کشوری برای پیرمردها نیست توضیح داد.
بسیار شبیه به کشوری برای پیرمردها نیست منبع اصلی این فیلم است، این فیلم مانند یک قطعه ژانر است که فقط برای اینکه مضامین و معانی عمیقتری در پایان آن ظاهر شود. این کشوری برای پیرمردها نیست پایان نیز پس از اکران باعث ناراحتی مخاطبان شد و بسیاری انتظار دارند که یک رویارویی سنتی تری بین قهرمان و شخصیت شرور برگزار شود. این کشوری برای پیرمردها نیست مفهوم و ابهام پایانی هنوز پس از گذشت یک دهه به شدت مورد بحث است و باعث تجدید نظر شدید فیلم شده است. کاوش در چیست کشوری برای پیرمردها نیست واقعاً معنی دارد و اینکه چرا اینقدر تفرقهانگیز است، کلید درک تفاوتهای ظریف کدهای ظریف فیلم است. در اینجا پایان به کشوری برای پیرمردها نیست توضیح داد.
چگونه هیچ کشوری برای پیرمردها به پایان می رسد
پس از صرف بسیاری از کشوری برای پیرمردها نیست این شخصیت که به دنبال ماس (جاش برولین) در حالی که سعی می کند یک قدم جلوتر از چیگور (خاویر باردم) بماند، به پایان می رسد، این شخصیت به طرز تکان دهنده ای خارج از صفحه نمایش توسط قاتلان کشته می شود. چیگور بعداً پولهایی را که ماس دزدیده بود پس میگیرد و با وفاداری به تهدید قبلیاش، میآید تا همسر ماس، کارلا جین را بکشد. در طول فیلم، چیگور گهگاه سرنوشت قربانیان احتمالی را به پرتاب سکه میسپارد و معتقد است که ایمان برای بقای آنها تصمیم خواهد گرفت. کارلا ژان از شرط بندی روی پیشنهاد چیگور امتناع می ورزد و مسئولیت تصمیم را بر عهده او می گذارد و جان او را نجات می دهد.
قاتل نمادین باردم بلافاصله پس از خروج از خانه کارلا جین درگیر یک تصادف رانندگی می شود، اما با وجود جراحاتش، در نهایت از قتل عام دور می شود. در تبعیدی خودخواسته، پس از ناکامی او در نجات ماس یا بازیابی پول مواد مخدر، فیلم به کلانتر بل (تامی لی جونز) می رسد. در طول این صحنه، بل دو خوابی که شب قبل دیده بود را بازگو می کند.
اولین مورد شامل ملاقات با پدرش است که به او مقداری پول نقد می سپارد، اما بل با ناراحتی فکر می کند آن را از دست داده است. رویای دوم، پدر و پسری را نشان میدهد که سوار بر اسب با هم از طریق یک گذرگاه کوهستانی برفی سوار میشوند و پدر بل جلوتر میرود تا در تاریکی جلوی آنها آتش روشن کند. سپس بل در همان نقطه قبل از خواب از خواب بیدار می شود کشوری برای پیرمردها نیست پایان برش ها به مشکی
نمادی از رویاهای کلانتر بل
رویاهای تمثیلی بل واقعاً این را در بر می گیرد کشوری برای پیرمردها نیست معنی به نظر می رسد که کلانتر بازنشسته چندان به رویای اول خود فکر نمی کند، اما نماد گناه ماندگار او در مورد مرگ ماس است. مانند رویای خود، کاری به او سپرده شد اما علیرغم قولی که به کارلا ژان داده بود، شکست خورد. به طور ضمنی گفته می شود که بل ناخودآگاه این شکست را احساس می کند، اما او نمی تواند این احساس را در قالب کلمات بیان کند، از این رو رویا می بیند.
دومین رویاهای بل جایی است که مردم بر سر آن از هم جدا می شوند کشوری برای پیرمردها نیست معنی همانطور که بل قبل از یادآوری دومین رویاهایش یادداشت می کند، او 20 سال از پدرش بزرگتر است، به این معنی که او تبدیل به پیرمردی شده است که رویاهایش اجرا می شود. او و پدرش در رویا به زمان های ساده تری بازگشته اند و با هم سوار برف و سرما می شوند.
از روایت ابتدایی، مشخص است که بل آرزوی گذشته را دارد، جایی که خیر و شر به وضوح تعریف شده بودند و جهان برای او معنای خطی پیدا می کند. آتشی که پدرش حمل می کند نمادی از امید است که شعله آن ارزش ها به تاریکی آینده نامعلوم کشیده شود. گفته میشود، بیدار شدن ناگهانی بل میتواند نشاندهنده این باشد که نه تنها آن سنتها وجود ندارند، بلکه هرگز واقعاً وجود نداشتند، زیرا بیداری او در سطح تحت اللفظی و معنوی اتفاق میافتد.
چرا پایان هیچ کشوری برای پیرمردها تفرقه انگیز نبود؟
کشوری برای پیرمردها نیست ممکن است در سطح سطحی شبیه یک وسترن معمولی به نظر برسد، اما در یک روایت سنتی تر، ماس در نهایت چیگور را می کشد، دوباره با همسرش متحد می شود و فرار می کند. در عوض، او در طبقه اتاق متل کثیف مرده می شود و باعث اعدام نهایی کارلا ژان می شود. این لحظه به خودی خود تکان دهنده است، اما پس از آن این انتظار وجود دارد که بل – که در بسیاری از روایت ها در حاشیه بوده است – قدم بردارد و هم پول را ردیابی کند و هم چیگور را به دست عدالت بسپارد.
در عوض، چیگور فرار می کند و تنها زمانی که بل به قاتل نزدیک می شود زمانی است که وارد اتاق متل می شود و تصور می کند قاتل می تواند در سایه ها پنهان شده باشد. کشوری برای پیرمردها نیست، از این رو ، با مرگ قهرمان ظاهری و همسرش و فرار شرور با پول به پایان می رسد. اگر از قبل برای تماشاگران قرص تلخی نبود، صحنه پایانی بل تامی لی جونز را نشان میدهد که با ابهام دو رویا را بدون توضیح معنای آنها بازگو میکند و سپس به سیاهی تبدیل میشود. این امر تقریباً تمام کنوانسیونهای هیجانانگیز سینمایی قابل تصور را زیر و رو میکند، بنابراین برخی از منتقدان و تماشاگران از این موضوع عصبانی میشوند. کشوری برای پیرمردها وجود ندارد پایان دادن به امروز
چرا پایان هیچ کانتی برای پیرمردها عالی نیست؟
کشوری برای پیرمردها نیست به یک تصور غلط رایج - و عمدی - کمک می کند که فیلم واقعاً داستان ماس است. با این حال، تماشای چندگانه نشان میدهد که بل قهرمان واقعی فیلم است کشوری برای پیرمردها نیست و داستان شامل تلاش او به عنوان یک پیرمرد برای درک دنیایی است که در آن زندگی می کند. اخلاقیات و مشکلات خشونتی که او با آن روبه رو شده است برای او چندان معنا ندارد، و بازنشستگی نهایی او به این معناست که شخصیت انتخاب می کند در زمانی که برایش باقی مانده است زندگی کند. در آرامش. مانند دیگر فیلم های برادران کوئن ، چیزها برای افزودن عمق موضوعی کمی عجیب می شوند. در حالی که هیتمن ممکن است ماوراء طبیعی نباشد، بارها نشان داده شده است، و بار دیگر نشان داده شده است که شخصیت چیگور، مرگ و اجتناب ناپذیر بودن سرنوشت را نشان می دهد.
این ایده در هر یک نفوذ می کند کشوری برای پیرمردها نیست شخصیت. حتی ماس، یک دامپزشک سابق ویتنام که بیش از حد توانایی در مبارزه دارد، ثابت شده است که نمی تواند از سرنوشت خود پیشی بگیرد، که در لحظه ای که او پول را گرفت تصمیم گرفت. در حالی که اگر بل او را پیدا میکرد، اگر چیگوره را میدیدم، دستگیر یا کشته میشد، رضایتبخشتر بود، اما اگر بل او را پیدا میکرد، احتمالاً کلانتر نیز میمرد. به دور از ضد اقلیم بودن، صحنه پایانی کشوری برای پیرمردها نیست خلاصه ای شاعرانه از مضامین اصلی فیلم است. اگرچه ممکن است در زمان انتشار اولیه اینطور به نظر نمی رسید، اما در واقع، تنها راه رضایت بخش برای پایان داستان بود.
چگونه تصنیف باستر اسکراگز ادامه مییابد، مضمونهای هیچ کشوری نیست
فیلم برادران کوئن تصنیف باستر اسکروگز یک غول 6 قسمتی از یک وسترن است و فقط بر مضامین بیان شده در آن تأکید دارد کشوری برای پیرمردها نیست . یکی از اصلیترین نقطههای چسبندگی دومی، پیشی گرفتن از مرگ/سرنوشت است. هر فصل از باستر اسکراگز به دست کسانی که سعی در پیشی گرفتن از سرنوشت غم انگیز خود دارند، به تراژدی، معمولاً مرگ، ختم می شود. باستر اسکراگز در یک تیراندازی می میرد نزدیک آلگودونس جیمز فرانکو به دار آویخته شد بلیط غذا هنرمند به سوی مرگ پرتاب می شود، دختری که جغجغه شد آلیس جان خود را می گیرد و فانی باقی می ماند استعاره ای از مرگ در تمامیت آن است.
باستر اسکراگز ادامه دارد کشوری برای پیرمردها نیست مضامین تاریک اجتناب ناپذیری مرگ است، و اینکه در نهایت برای همه ما به وجود می آید. عدم اطمینان از آینده و تمرکز بر گذشته نیز در هر دو فیلم ظاهر می شود. کلانتر بل را می توان شبیه به کاوشگر در دید کانیون تمام طلا، اگرچه کاوشگر در تلاش خود شکست نمی خورد. در زمینه ترس از آینده، دختری که جغجغه شد به این دغدغه های موضوعی می پردازد. عملگرایی چیزی است که در نهایت آلیس را کشت، زیرا می ترسید بتواند آینده ای بدون مردی در کنارش داشته باشد.
پس از مرگ عشق اولش، او عشق دوم را پیدا می کند. سپس زمانی که او به موقع از نبرد برنمیگردد، با خودکشی میمیرد. پایان نوع رومئو و ژولیت به آن قسمت خاص، ترس از تغییر و آینده را آشکارا برجسته می کند. در مجموع، کشوری برای پیرمردها نیست افزایش یافته است تصنیف باستر اسکروگز هنگامی که به عنوان کاوش در مضامین پایدار و نیهیلیستی که زیربنای آثار برادران کوئن هستند، در نظر گرفته شوند.
چگونه برادران کوئن هیچ کشوری را برای پایان پیرمردها توضیح نمی دهند
در حالی که کشوری برای پیرمردها نیست فیلم باورنکردنی برادران کوئن بود، بدون منتقد نبود. بسیاری از پانل کشوری برای پیرمردها نیست پایان یافتن، یافتن آن دلبخواه و گیج کننده. برخی از ساختار عجیب آن تحت تأثیر قرار نگرفتند، و نتیجه گیری کلی، خوب، ناعادلانه بود. با این حال، این دقیقا همان چیزی است که برادران کوئن به دنبال آن بودند. این فیلم در گذشته نیهیلیستی نامیده می شد، اما بر اساس دو رویای کلانتر بل، بیشتر درباره این است که چگونه جهان در هرج و مرج مزخرف فرو رفته است و کسانی مانند بل که ریشه در گذشته دارند، به نظر نمی رسد آن را درک کنند. دیگر این موضوع کلی رمان کورمک مک کارتی است و کاملاً در فیلم به تصویر کشیده شده است.
این رمان با جوئل و اتان کوئن، و در مصاحبه با CHUD ، آنها تصمیم گرفتند درباره تأثیری که بر فیلم گذاشت و به ویژه مضامین و موضوعات آن صحبت کنند کشوری برای پیرمردها نیست پایان دادن جوئل در این مصاحبه گفت: صادقانه بگویم، این کتاب به ما ارائه شد و آن را به عنوان کتاب جالبی که [خوانده بودیم] پذیرفتیم که دارای حساسیت دیگری بود که از تخیل دیگران نشأت میگرفت، و وظیفه ما بود که آن را بگیریم و آن را به یک کتاب تطبیق دهیم. فیلم سینما.' در ادامه این مصاحبه، این دو کارگردان درباره اینکه این فیلم به ویژه پایان بندی آن «ضد هالیوود» است، بحث کردند. وقتی از اتان کوئن در مورد جنبههای داستان پرسیده شد، این را گفت:
این کنوانسیون حتی بیشتر ریشه دوانده است که پسر خوب قرار است با مرد بد ملاقات کند و آنها با یکدیگر روبرو خواهند شد. ما از غیرعادی بودن آن آگاه بودیم، و در مورد آن با اسکات رودین، تهیه کننده صحبت کردیم، [زیرا] نمی خواستیم فیلم را بسازیم اگر به این فکر می رسیدیم که او از ما می خواهد یک نسخه هالیوودی بسازیم. از [داستان]، و او خیلی نبود.
این دقیقاً همان چیزی است که در پایان اتفاق می افتد. لولین ماس در خارج از صفحه نمایش توسط مهاجمان ناشناس کشته می شود، آنتون چیگوره از جنایات خود فرار می کند و کلانتر بل به یاد آوری گذشته باقی می ماند. جهت گیری ضد هالیوودی که برادران کوئن در پیش گرفتند کشوری برای پیرمردها نیست کاملاً ماهیت گریزان رمان سنگدل را در بر می گیرد، و اگر پایان خوشی داشت، به هر حال دوتایی کارگردانی به آن علاقه ای نداشتند. این کشوری برای پیرمردها نیست پایان هنوز هم تا به امروز باعث گفتگو می شود، و فیلم تمرین موثری در داستان سرایی غیر متعارف است.
پایان No Country For Old Men به چه معناست
معنای پشت کشوری برای پیرمردها نیست پایان به درک پیام کل فیلم کمک می کند. این داستان به جای اینکه داستانی در مورد بازی موش و گربه بین ماس و چیگور باشد، داستان مردی است که برای حفظ بخشی از گذشته ای که درک کرده است مبارزه می کند و در برابر آینده ای که نمی فهمد، می جنگد. از این نظر، این یک داستان ساده از پیری است و سفر بل پذیرش اجتناب ناپذیر است.
رویاهای بل در پایان فیلم او را به عنوان مردی در آرزوی گذشته تثبیت می کند. در طول فیلم، بل به روزهایی که همه چیز سادهتر به نظر میرسید نگاه میکند و با ابراز تاسف از تغییر اوضاع میگوید. هر دو رویاهای او به امید گذشته، به طور خاص به پدرش مربوط می شود. با این حال، حتی در این رابطه، به نظر میرسد بل ناخودآگاه متوجه میشود که تصور گذشته از بین رفته و دیگر برنمیگردد. او اظهار می کند که اکنون از پدرش بزرگتر است، بنابراین حتی در رویاهایی که گذشته پشت سر اوست.
قبل از صحنه آخر، بل به دیدار عمویش الیس می رود که تصمیم او برای بازنشستگی را زیر سوال می برد. وقتی بل بیان میکند که احساس میکند «بیش از حد همسان شده است»، الیس داستانی را در مورد اینکه چگونه عمویش در سال 1909 کشته شد و بدون هیچ دلیل خاصی در ایوان جلوی خانهاش توسط غریبهها به ضرب گلوله کشته شد را بازگو میکند. الیس سپس به او یادآوری میکند که نمیتواند جلوی آنچه در راه است را بگیرد و آینده به اندازه چیگور بیامان است. در حالی که کشوری برای پیرمردها نیست فاقد بسته شدن است از نظر بسیاری از مخاطبان، خط پایانی بل به معنای پذیرفتن این موضوع است که گذشته چیزی نیست که او بتواند آن را بازپس گیرد و به فناپذیری خود پی ببرد.